دو قرن حیات در پنج نظام

دو قرن حیات در پنج نظام

این نوشته هم بصورت رمان علمی و هم دوره حیات، تجارب و دیده ها - حوادث، رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و سیاسی است که نصف آن در طول زندگی در مهاجرت سپری شد.
دو قرن حیات در پنج نظام

دو قرن حیات در پنج نظام

این نوشته هم بصورت رمان علمی و هم دوره حیات، تجارب و دیده ها - حوادث، رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و سیاسی است که نصف آن در طول زندگی در مهاجرت سپری شد.

توضیحات نکاتی چند در حول و حوش اشعار یاغشی مأمد

تورکمنها-خانیمودسکی

یاغشی مأمد در زندان

(قسمت سوّم) «اشعار سروده شده در اسارت»

نوشته: آکادمیک مراد آنانفس اف؛ ترجمه: دکتر خانگلدی اونق: … ولیکن، هیچ چیز و هیچ کس به داد یاغشی مأمد نمی رسد. قوانین و مقررات خشک سیستم پادشاهی و پلیسی، وی را همچون گلوله نخی ریسیده و گره زده است. بعداز آن وی چنین تأکید دارد: «تمام مجتهدین، اولاد و اؤلیاء ها را به آستان استمداد همّت طلبیدم، هیچکدام از آن ها مستجاب و هیچگونه حمایتی از آن جانب نشده است. با این حال بازهم افسوس به دلم باقی نماند، حداقّل به آستان اقوام و خویشان خویش بنشینم و از آن ها استمداد همّت بطلبم، تا شاید، در بین آن ها یک نفر با غیرت و جوانمرد پیدا شود! –  حالا، یک مناجات را آغاز کنم، که در آن از تمامی اهالی آخون – ملاهای مان بی قفه استمداد همّت بطلبم». …

بعداز آن سیکل جدیدی در اشعار یاغشی مأمد آغاز می شود. این تفکّرات و اندیشه ها نتیجه و معلول احساسات بروز داده شده ی یک انسان واقعی در یک فضای حیات حقیقی و رئال است. در چنین حالتی آن تعلیمات و ایده های الهی که در قرون میانه قدیم حاکم بوده است، برای اوّلین بار در پیشگاه حقایق سرسخت روزگار، ضربه و آسیب می پذیرد. جای آنرا منطق و تفکر انسان، افکار واقعی ائی که محصول حقایق رئال موجود است، بکار می گیرد. نا امید شدن شاعر از تعلیمات دینی مذهبی، احتمالاً نگرش بی تفاوت به آن /سکولارانه/، و اعتماد وی به شخصیّت های رئال جامعه، آن امر در قطعات ادبی چیز بسیار ساده ائیست، ولیکن علاوه بر معمولیّت متن داده شده، بلکه، نکته جالب اینجاست که آن بروز شدن نتایج آنالیزهای عمیقی است که از قدیم الایّام وجود داشته. این قطعات، دقیقاً، به همان دلایل بوده است، این امر بعدها بسیار شیوع پیدا کرده است. :

به همین سبب این گونه از قطعات ادبی، در اواخر دستنوشته دیوان موجود در دست ما، رو به ظاهرشدن و فزونی می نهد. چنانچه اگر بخش بعدی این دیوان دستنوشته یافته شود، در این صورت، افزایش اینگونه از افکارهای رئال را با جزئیات بیشتر می توانستیم آشکار کنیم. به ویژه روشن تر و واضح تر می شد. ادامهٔ مطلب » 

توضیحات نکاتی چند در حول و حوش اشعار یاغشی مأمد

آمانگل-همسردوّم یاغشی مأمد در ایام عروسی

آمانگل-همسردوّم یاغشی مأمد در ایام عروسی، این صحنه را گ.س. کارلین دیده است

(قسمت دوّم) «اشعار سروده شده در اسارت»

نوشته: آکادمیک مراد آنانفس اف؛ مترجم: دکتر خانگلدی اونق: … اشعاری که گاهی شاعرانه و گاه تاریخی سروده شده است، جهت تحقیق و آشنائی بیشتر با زندگی و حیات خانوادگی و دوره یاغشی مأمد، مواد تاریخی بسیار دقیق و شوق برانگیزی را بدست می دهد. حتّی می توان گفت که برخی از یادداشت هائی که آنجا هست، نه در مواد نوشته های تاریخی وجود دارد نه در آرشیوهای علمی پژوهشی – اصلاً در هیچ کجا نمی بینیم. مطابقت برخی از آن ها در پژوهش های علمی پژوهشگران، به عنوان تأئید دوباره نسخه دوّم اسناد وقایع نقش بازی می کند، جالب و هیجان انگیز است.

مثلاً در دستنوشته مزبور به سطرهای زیر برخورد می کنیم:

«باش یولداشئم دییر غایغی سئز بولغون،
هر نیچه اگلنسک سالامات گلگین»
یا – دا
بیر یولداشئم باردئر نأزنین آدلی،
ترجمه اثر:
«عائله اوّلم گوید؛ نگران نباشید،
هرقدر هم دیر برگردی سلامت یاشید»
یا اینکه،
عائله دیگرم نامش است نازنین،

این سطرها در مورد دو عائله داشتن یاغشی مأمد اشاره دارد. آهان، راستی در مورد ازدواج دوباره یاغشی مأمد با یک دختر دیگر را، گ. س. کارلین نیز در سال 1836/م.، یادداشت و یادآوری کرده بود!، لذا، بعداز از زندانی شدن وی، زمان زیادی سپری نشده بود که حامله شدن و بدنیا آمدن بچه ای که نامش را موسی گذاشته اند، ازعائله دوّم وی، و گریه و زاری های زنان و فرزندان وی، و بی صبرانه منتظر برگشتن پدر نشستن آن ها، ووو خبر می رسد. در این سطرها این چیزها یادآوری می شود؛ ادامهٔ مطلب »

توضیحات نکاتی چند در حول و حوش اشعار یاغشی مأمد

سرهنگ آنامخمدیمودسکی
سرهنگ آنامخمد نیکلای یمودسکی یاغشی مأمداوغلی

«(قسمت اوّل این بخش) «اشعار سروده شده در اسارت»

نوشته: آکادمیک مراد آنانفس اف؛ مترجم: دکتر خان گلدی اونق: … درک و ایده ای هست با عنوان «- علوم در یک جامعه اجتماعی بر حسب عادت، علوم تاریخ همراه با ادبیّات و علوم ادبیّات همراه با تاریخ تفهیم می گردد».[1] و امّا، این درک و ایده در اصل مربوط به نویسنده ی بزرگ فرانسوی الاصل به نام و. گیوگو /В. Гюго/ بوده است..... ذیلاً.....

و. گیوگو در ایّامی که در مورد رابطه تنگاتنگ بین ادبیّات و تاریخ را یادآوری می کرده، تنها در مورد درک و تفهیم کامل همدیگر آن ها نه، بلکه تکامل بخشیدن و برطرف نمودن نقصان های همدیگر آن ها را، تأکید ورزیده است. این امر در راستای فرضیّه و ایده این نویسنده بزرگ در حال حاضر در مورد پژوهش و شناسائی چهره یاغشی مأمد به عنوان یک شخصیّت تاریخی و به عنوان کسی که دانا و مسلّط بر شعر، ادبیّات، هنر و فراتر از آن شاعر بوده است، در مسیر این کوشش های مان به حقیقت پیوست. در پیروی از این نکته نظر هم که شده، ما همراه و هم زمان با تجدیدنظرهایمان در پژوهش های تاریخی در یک ایّام مشخّص، آثار تازه پیدا شده و نوشته های ادبی شاعر یاغشی مأمد را به دقّت خوانندگان مان می خواهیم برسانیم.  ادامه مطلب ...

اشعار سروده شده در اسارت

تورکمنهای یموت
قیاتخان، تورکمنهای یموت -

«(قسمت سوّم) «دوره حیات قیاتخان – یک رمان حقیقی است»

گ. س. کارلین

نوشته: آکادمیک مراد آنانفس اف؛ مترجم: دکتر خ. اونق: ... حالا سراغ یاغشی مأمد برویم که از شدّت غم و غصّه در گوشه زندان وارونژ که این پیشامد ناگوار جان و تن وی را بریان می کرد و به خود می پیچید. وی هنوز از امید آزاد شدن دل نکنده است و به نوشتن عریضه هایش ادامه می داد. .... ذیلاً.....

نامه و عریضه هائی به حاکمینی که در قفقاز زود به زود جایشان عوض می شد، همچون جنرال تییدگاردت، شاهزاده وارونتسف – داشکوف، می نویسد، به حاکمین پیتربورگ، به حاکم فرمانداری وارونژ، در تمام این عریضه ها وی خواهش به توجه کردن وضع نابسامان خود را می کرده است. بعضی اوقات هم با قادیرمأمد مکاتبه می کرده است.

در یکی از نامه هائی که قادیرمأمد با یک لحن ناامید کننده به یاغشی مأمد نوشته است؛ به وی قطع کردن روابط با روسیّه، توافق با دشمنان اباء اجدادی خود ایران، انتقال بچه هائی که به عنوان گرو فرستاده شده بود به تهران، تمام اسباب و ابزارهای صنایع ماهیگیری، نفت، نفت دخیل و همچنین واگذاری مراکز استخراج نمک به انگلیسی ها را مصلحت می دهد.  ادامه مطلب ...

اشعار سروده شده در اسارت

تورکمنهای یموت - تابلو نقاشی نیوا (نظر) یمودسکی-1887-ش.8-اولیشوسکی
قیاتخان، تورکمنهای یموت - تابلو نقاشی نیوا (نظر) یمودسکی-1887-ش.8-اولیشوسکی

«(قسمت دوّم) «دوره حیات قیاتخان – یک رمان حقیقی است»

گ. س. کارلین

نوشته: آکادمیک مراد آنانفس اف؛ مترجم: دکتر خ. اونق:

... در سال 1821 قیاتخان پسرش یاغشی مأمد را جهت ادامه تحصیل به "مرکز گیمن-آزیا /گیمنازیا/" دانشکده ی ویژه ائی که برای آسیائی ها راه اندازی شده بود، به تفلیس می فرستند. البتّه، وی چندسال در آنجا درس خوانده یا باتمام رسانیده است، هنوز معلوم نیست. ... ذیلاً ادامه مطب

ولیکن گ. س. کارلین در مورد تسلّط و مهارت متوسط یاغشی مأمد به زبان روسی و بخوبی برخوردار بودن وی از خواندن و نوشتن در این زبان، را شهادت داده است. (امکان همدوره بودن یاغشی مأمد با میرزا فتحعلی آخونداف در همان دانشکده گیمنازیا وجود دارد.) پسران قیاتخان هر کدام دارای مهرهائی که بر روی آن نقش سر اسب برجسته شده است، داشتند. تمام نامه ها و عریضه های آن ها در مراکز آرشیوهای دولتی به عنوان منبع و مرجع موثق تاریخی، در خدمت پژوهشگران است. بر اساس اطلاعاتی که این اسناد آرشیوی شهادت می دهند، تابستان سال 1842/م.، طالع قیاتخان و فرزندان وی بر وفق و مراد نچرخید و زمان وارونه شدن چهره ایّام باصفای آن ها فرا رسیده و بوجود آمده بود. با هرچه بیشتر نزدیک و صمیمانه تر شدن روابط تورکمن های ساکن سواحل شرقی دریای خزر با روسیّه، که پی آمدی جز رشد تجارت و بازرگانی و رفاه خلق نداشته است و رهبری این جنبش از جانب قیاتخان و پسرانش در الحاق به روسیّه به عنوان رعیّت آن، از حکّام ایران بالاخص محمد شاه قاجار سلب آسایش می کرد. به این دلیل که شاه ایران جوانب کناره های شرقی دریای خزر را که جزو سرحدات خود می پنداشت، بهمین سبب قشون ایران به سوی تورکمن هائی که در آنجاها زندگی می کردند، پی در پی لشکرکشی و یورش های مسلحانه و سلطه جویانه می بردند. در یک چنین شرایطی تورکمن های کناره های ساحل شرقی دریا اجباراً می بایست در میان تلاقی مرزمنفعت های دو دولت، فیمابین دو آتش، گذران حیات می کردند. 

ادامه مطلب ...