دو قرن حیات در پنج نظام

دو قرن حیات در پنج نظام

این نوشته هم بصورت رمان علمی و هم دوره حیات، تجارب و دیده ها - حوادث، رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و سیاسی است که نصف آن در طول زندگی در مهاجرت سپری شد.
دو قرن حیات در پنج نظام

دو قرن حیات در پنج نظام

این نوشته هم بصورت رمان علمی و هم دوره حیات، تجارب و دیده ها - حوادث، رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و سیاسی است که نصف آن در طول زندگی در مهاجرت سپری شد.

توضیحات نکاتی چند در حول و حوش اشعار یاغشی مأمد

سرهنگ آنامخمدیمودسکی
سرهنگ آنامخمد نیکلای یمودسکی یاغشی مأمداوغلی

«(قسمت اوّل این بخش) «اشعار سروده شده در اسارت»

نوشته: آکادمیک مراد آنانفس اف؛ مترجم: دکتر خان گلدی اونق: … درک و ایده ای هست با عنوان «- علوم در یک جامعه اجتماعی بر حسب عادت، علوم تاریخ همراه با ادبیّات و علوم ادبیّات همراه با تاریخ تفهیم می گردد».[1] و امّا، این درک و ایده در اصل مربوط به نویسنده ی بزرگ فرانسوی الاصل به نام و. گیوگو /В. Гюго/ بوده است..... ذیلاً.....

و. گیوگو در ایّامی که در مورد رابطه تنگاتنگ بین ادبیّات و تاریخ را یادآوری می کرده، تنها در مورد درک و تفهیم کامل همدیگر آن ها نه، بلکه تکامل بخشیدن و برطرف نمودن نقصان های همدیگر آن ها را، تأکید ورزیده است. این امر در راستای فرضیّه و ایده این نویسنده بزرگ در حال حاضر در مورد پژوهش و شناسائی چهره یاغشی مأمد به عنوان یک شخصیّت تاریخی و به عنوان کسی که دانا و مسلّط بر شعر، ادبیّات، هنر و فراتر از آن شاعر بوده است، در مسیر این کوشش های مان به حقیقت پیوست. در پیروی از این نکته نظر هم که شده، ما همراه و هم زمان با تجدیدنظرهایمان در پژوهش های تاریخی در یک ایّام مشخّص، آثار تازه پیدا شده و نوشته های ادبی شاعر یاغشی مأمد را به دقّت خوانندگان مان می خواهیم برسانیم.  این یادداشت های ادبی پر ارزش در فوند دستنوشته های انستیتو پژوهشی زبان و ادبیّات مختومقلی در فولدر /پوشه/ شماره (ин. 51.) محفوظ مانده است. این یادداشت ها مربوط به نوشته های هنری – ادبی یاغشی مأمد در سال های دراز حیات در زندان که در این مدّت طولانی به آن پرداخته است، می باشد.

صنایع ایدئولوژیکی و میزان ایده های هنری و ارزشی این اشعار و قطعات ادبی را که برای اوّلین بار به جامعه روشنفکران علوم، جمعیّت خوانندگان ارائه می گردد؛ کشف ارزش ادبی و نقش و خدماتی که این ها تا چه حدّی میتواند تأثیر خود را به دنیای شعر و ادبیات و تاریخ داشته باشد، میزان سنجش ارزش آن را واگذار می کنیم به سهم دست اندرکاران بخش تاریخ و ادبیّات چی ها، و امّا از نظر پژوهش و فراگیری کامل علمی، و کار نشر و انتشارات آن، سهم تکستولوژیست ها بوده و از تخصص ما به دور می ماند. ولیکن، اگر به دلیل ارائه اوّلین بار آثار یاغشی مأمد در این کتاب، جهت تفهیم و درک آسان آن برای جامعه خوانندگان، در مورد میراث ادبی وی، اوضاع و احوال دستنوشته وی، قطعات ادبی آن، ترتیب و مرتب بودن اشعار، و تاریخ موادی که در آن درج شده است، تنیدگی بیان های ادبی و هنری، حتّی، مخالفت های درونی شاعر با ایدئولوژی های باطنی و در مورد یادداشت هایش انجام بعضی از کنکاش ها و بررسی ها را ضروری و رسانیدن آن به دقّت خوانندگان قطعاً مفید خواهد بود.

این دستنوشته با الفبای عربی - تورکمنی نوشته شده است، حاوی 59 صص، در فرمت 17x22 cm. سانت. و آن در پانزدهم ماه محرم سال 1343/ هجری، بازنویسی و باتمام رسیده است. این سنه تاریخ مطابق با سال میلادی 1924/م.، است. یعنی، این دستنوشته آوتورگراف /دستخط نویسنده اصلی یاغشی مأمد/ نبوده، بلکه بازنویسی از روی یکی از نسخه های مکتوب شعر بوده است. حتی در سرآغاز دستنوشته چنین اطلاعاتی را بدست می دهد: "این اشعار از روی دستنوشته های قدیمی مأمداسن اوغلی /محمد حسن اف/، از ذریات یاغشی مأمد ساکن چلکن توسّط یکی از اهالی همان بخش بگ مأمد باقی اوغلی رونویسی شده است. کسی که آن را به مجموعه هیئت جمع آوری ادبیات آکادمی علوم تورکمنستان تحویل داده است از اهالی چلکن عبدی جبّار غفوراوغلی می باشد"(1. ص.). چنانچه بر اساس این یادداشت معلوم می گردد، این دستوشته در نیمه دوّم سال های بیستم /1020-1930/م.م./، به "مجموعه هیئت جمع آوری های ادبی" که برای اوّلین بار در عشق آباد راه اندازی شده است، سپرده می شود و آن از همان وقت تا حالا توجه کسی را بر نیانگیخته و همانجا محفوظ مانده است. و امّا، نسخه اصلی این دستنوشته که مربوط به آوتورگرافی یاغشی مأمد می باشد، شاید هم در نزد نبیره های مأمد اسن، بگ مأمداوغلی و یا عبدیجبّار غفوراوغلی از اهالی چلکن باقیمانده است. چنانچه اگر این طور بوده باشد و نسخه اصلی دستنوشته پیدا شود، در آن صورت موجب هیجان و شادمانی تکستولوژیست ها، تلاشگران ادبیّات و تاریخ خواهد بود، شکی نیست.

به این دلیل که جهت پژوهش و تحقیق میراث های ادبی یک اثر، نسخه اصلی /آوتورگرافی/ آن به عنوان منبع معتبر، نقش کلیدی را بازی می کند. چنانچه با درک درست آن در تفهیم روند تفکر شاعر گرفته، تا تمام تلاش های خلّاقانه وی در پراتیک عملی این اثر، ما را یاری می کرد. امّا نسخه های رونویسی شده بعدی ویژگی ها و خصوصیّات اشعار شاعر را بطور کامل نمی تواند منعکس و پوشش دهد. بلکه، برعکس وجود برخی از نارسائی های نوشتاری در رونویسی اثر، جهت و مسیر درک و فهمیدن سیستم فکری و هنری شاعر را پیچیده تر می کند. توجّه کنید، بلافاصله، در همین نسخه هم جاهائی که ایده ها و افکار نیمه رسا بازنویسی شده است وجود دارد، سطرهائی که خواندن آن مشکل است، مفاهیمی که باشتباه نقل شده، روبرو می شویم. حتی بدلیل صدمه دیدن صفحه اوّل دستنوشته، خواندن و فهمیدن آن مشکل گردیده است. چنانچه در مورد ذکر صفحات آخر دستنوشته باید چیزی گفته بشه، در آن صورت به وجود ادامه این دیوان اشعار شاعر، در ذهن ات تداعی می شود. چرا که در دیوان وی از یک دوره چهار ساله در زندان وارونژ هیچگونه اطلاعاتی وجود ندارد. در همانجا بعداز مرگ وی در زندان، در مورد پیدا شدن تعداد زیادی از کاغذهائی که به خط الفبای عربی - تورکمنی نوشته شده است از منزل وی، اساس این حدس و گمان های ما را تشکیل می دهد. امیدواریم، تا بلکه تحقیقات گسترده تر بعدی خبر خوشی در این مورد برای ما برساند.

چنانچه بخواهیم این میراث ادبی را از دریچه نگاه و نکته نظر صنایع ادبی و هنری بررسی و بشکافیم، در این صورت ممکن است در آنجا با مشکلات چندی روبرو شویم. این امر هم باز مربوط به جوانب تکستولوژیکی اثر می گردد. مثلاً، در همین نسخه دستنوشته ائی که داریم بررسی می کنیم، نوشته های تکستولوژیکی ائیکه همانا پی در پی و بی وقفه روبرو می شویم، اطلاع می دهد. به جرأت می توان گفت که؛ کسی که این نسخه را دوباره نویسی کرده، یک شخص شاعر نبوده است. این امر در مورد تفهیم مفاهیم شعر نه بلکه، وزن، ریتم، قافیه بندی نیز سایر جوانب آن، نقصان هائی احساس می شود. امّا اگر از نکته نظر ریشه مدنی و اصالت آن اشعار را بمیزان درنظر بگیریم، در این صورت از زمانی که یاغشی مأمد فنون صنایع شعری را بدست گرفته باشد، می توانستیم آشنا بودن وی را با میزان های صنایع ادبی شعری شرق زمین را تأئید کنیم. همین نقصان هائی که کاتب در آن وارد کرده است، اظهارنظر در مورد این میراث ملّی را مشکل و بی شک موجب ایجاد گله است.

کاتبی که دیوان را بازنویسی کرده، در پی فهماندن اشعار یاغشی مأمد قطعات بین شعری را یک جا از زبان شاعر و جای دیگه می بینی که از زبان کاتب بیان شده است. بهمین جهت تشخیص دادن برخی از توضیحات نوشته شده همراه با قصّه، مربوط به یاغشی مأمد است یا کاتب، مشکل می نماید. چنین احوالاتی در این نسخه از دستنوشته بسیار دوش می آید.

لذا، این اوضاع و احوالات نمی تواند ارزش آن ایده ها و افکارهای دموکراتیک موجود در دوره یاغشی مأمد را نزول یا بپوشاند. در این فرصت، ما نه در مورد تعلّق شرح و توضیحات دستنوشته مربوط به چه کسی بوده است و یا در مورد ارزشگذاری و کاملیّت اشعار به لحاظ صنایع ادبی – هنری این میراث شاعرانه تا چه درجه است! نیست، بلکه مطابقت این نوشته های تحسین برانگیز با واقعیّت های رئال تاریخی و همچنین هماهنگی آن با فاکت ها و اسناد موجودی که در آرشیوهای دولتی از آن محافظت می شود، است، بررسی می کنیم.

در این دستنوشته یک شعر یا قطعه ای اتمام و سطور بعدی آغاز میشود، بیشتر علامتی باین شکل «...» که به فارسی نوشته شده است، اضافه شده است. این علائم نیز به عنوان »فرم جدید« مفهوم می شود. هر کدام از این قطعات در نتیجه بوجود آمدن یک حادثه یا شرایط جدید و یا با یک الهام تازه ی خاص خود، احساسات دقایق خویش را به منظوری ویژه خلق کرده است. مثلاً در یکی از قطعاتی که همراه با قصّه سروده شده است، در مورد ارسال عریضه و تقاضای چیزی، با منتظر بودن خود با نیّت و آرزوی خبر خوش، عاجزانه انتظار می کشیده است، یادآوری می کند. در آن به این نوع سطرها برخورد می کنیم؛ »ایندی بیر – بیر بیان ایلییر* اؤز حالینی (حالا یکی یکی بیان می کند حال خودش را)، شولارینگ یالغان* سوزیگه مایل بولوب (به حرف های دروغ آن ها تمایل پیدا کردیم.)، بو گون – إرته بیر خوشلیق گلرمیقا دییب (خبری خوش امروز و فردا مگرم نمیاد)، خوشنود بولارمیقام دییب (خوشنود خواهم بود؟)، اومید ادیب اوتوردیم (با امید نشستم). شونینگ خوش بولماغینا بیر مناجات آیدام (مناجاتی برای خرسند کردن وی بسرایم)، غریب کُونگلیمه تسلّی بریب، بیر غزل آیتدیم (برای تسلی دل غربت زده ام؛ غزلی را سرودم)« (12 ص.)

در این جا اساس شبهه در درج این اطلاعات که از جانب کاتب نوشته شده باشد، بوجود می آید. ولیکن، در ادبیّات کلاسیک، عموماً در نوشته های شرق زمین در بعضی موارد وقتی که شخص گوینده /شخصیّت/ بخواهد خودرا مورد خطاب قرار دهد، در نوشته همانا، یک شخص سوّمی را مورد خطاب قرار داده باشد، بیان می شود، رواج چنین فنونی را که بخواهیم نام ببریم، در آثار کلاسیک هائی همچون جامی، نوائی، به این فنون و صنایع شعری برخورد میکنیم، نباید از نظر دور داشت.

در این دستنوشته قطعات شاعرانه ائیکه مجزا از همدیگر به صورت منظم کلیّت یافته اند و یا، همان سیکل ها و قطات ادبی – هنری ائیکه تنها برای شرح بیوگرافی دقیق شاعر نبوده بلکه، آن ها به عنوان اسناد مهم تاریخی می تواند به یاری ما بشتابد و در خدمت ما قرار بگیرد.

در یادداشت های زندان یاغشی مأمد بعضی از اطلاعاتی که کاتب در آن درج کرده است، به درجاتی اهمیّت خودرا می یابد. مثلاً، چنین سطرهائی هم وجود دارد: "در ایّامی که پادشاه روسیّه تورکمن ها را به تصرّف خود در می آورد، 3-4 تا از بچه های تورکمن های اروغ جعفربای را از بین تیره های زیاد آن، با زور سرنیزه به روسیّه برده است. یکی از آن ها یاغشی مأمدخان بوده است. وی این سطور از اشعار را در ایّامی که در زندان روسیّه بود، سروده است." (1. ص.). این سطور مگر هم اطلاعات درج شده در مورد یاغشی مأمد از جانب کاتب می باشد. یعنی این سطور شنیده های کاتب بگ مأمداوغلی است که در مورد یاغشی مأمد آورده شده باشد. حالا، چه دلایلی وجود دارد که این معلومات از جانب کاتب نوشته شده باشد. به نظر ما، کاتب جای 3 تا از بچه های بعدی را که جهت تحصیلات برده شده است با جای یاغشی مأمد که به اسارت برده شده است، قاطی می کند. بر اساس اطلاعات موجود کسی که با زور برده شده تنها خود یاغشی مأمد بوده است.

به نظر می رسد، سطرهای زیادی از دیوان در ایّام ماه های اوائل زندانی شدن یاغشی مأمد، یعنی زمان حیات قیات خان نوشته شده است. زندانی شدن در زندان پادشاه و بدون هیچ سوال – جوابی بلاتکلیف در انتظار بودن، برای یاغشی مأمد تا اوج سنگینی را تحمیل می کرد. یاغشی مأمد با بیان؛ از سر گذراندن و درگیرشدن با انواع حوادث شوم در طول عمر خود، امّا چنین جبر و ستمی را شاهد نبوده، در مورد گرسنگی کشیدن و عذاب، در مورد غرق شدن در ریش و گیسوهایش، نابینا شدن پدر عزیز و پیرش در زندان، ناتوانائی از بازگرداندن پدر پیرش به وطن اش، به هر در و دیواری زدن ها، جور کشیدن ها، حتّی نمی دانست از کجا یاری بطلبد، به این سبب، پشت سرهم نامه و عریضه هائی که به پیتربورگ، تفلیس نوشته و ارسال کرده است، با بیان هنری اشعار زیادی سروده است. این اشعار گاهی با قهر و غضب، گاهی با خواهش و تمنّا، گاه با کنایه و نقد، نوشته شده است. این سطرها در زندان با اوّلین احساسات وی خلق شده است.

حوادث و وقایعی که در زندان برای یاغشی مأمد اتفّاق افتاده است پر از تراژدی و لبریز از غم و اندوه و غُصّه است. یکی از سنگین ترین رخدادی که برای وی اتفاق افتاده، از دست دادن پدرش در زندان بوده است. کسی که زمانی بر مسند خانی نشسته و با شوکت استقبال می شده است، با تکیّه بر پشتیبانی پادشاه روس بر علیه دولت بزرگی مثل ایران جبهه باز کرده بود، پدری که در باکو و تفلیس با احترامات رسمی و با شوکت استقبال می شده است، آمد و آمد امروز در اینجا شاهد مرگ وی بودن در زندان تفلیس از فرط جدائی، از رمق افتاده، با ازدست دادن چشمهاش، برای یاغشی مأمدی که تازه به کاملیّت خود رسیده و غیلاو انداخته بود، واقعه بسیار دردناک و سنگینی بود. تحمل زندان و عذابی که در نتیجه مرگ پدرش در زندان متحمّل می شده است، جان و تن وی را بریان می کرد. این حوادث و احساسات در اشعار وی انعکاس و به تار و پود در می آید. سطرهائی که کراراً با یادآوری مرگ پدرش سروده شده، با گله مندی از اقوام و خویشان خود یا با آه مردگی یا اینکه می بینی بسیار تأثّربرانگیز سروده شده است. معلومات این سطور در موردهائی همچون؛ انتظار کشیدن بیحد حصر وی در زندان همراه با پدرش به حضور قادیرمأمد در آنجا، به در دوخته شدن چشم هایشان، در نهایت حضور قادیر مأمد در تفلیس با 3 تا از بچه های خواسته شده بعداز مرگ قیاتخان، بیان می شود و این مسیر با دادن نصیحت های پدرانه یاغشی مأمد برای بچه های دوقلویش بصورت لوجیکی /منطقی/ پیوسته می کردد.

با توجه به اشعار دیوان یاغشی مأمد، آنطور که آشکار می گردد، در مورد به آمان در آوردن شاهان در ایّام خود، فراگیری گسترده نام و آوازه وی، با توجه به سواد بالا "احساسات عالمانه" وی که از روی ناحقّ به زندان افتاده است، بیان می گردد. وی با گله مندی از عذاب های روحی و مشقّاتی که متحمل می شده است، به ده ها شخصیّت های مشخّص سیاسی دولتی آن ایّام خطابیه و عریضه نوشته و آن ها را نصیحت ها نموده است، به عبارت دیگر مشاورت داده بود. وی توجه کردن به خود را از همه دوستان و آشنایان، تلاش و آرزو کردن آن ها برای وی در راه آزادی از زندان و توجّه و مهربانی کردن با بچه هایش را تمنّا می کرده است. وی در برخی از آن ها گله مندانه ناراضی بودن خودرا آشکار نموده و قطعات و سطرهای جانگداز زیادی را سروده است. ملاحظه کن، این یادداشت ها تنها برای باز کردن و مکشوف نمودن عذاب های روحی وی نبوده بلکه، جهت دانستن میدان تحت نفوذ روابط وی، یاری می رساند.

توضیحات:

[1] . این دید و اصل در تز دکترای اینجانب مترجم این سطور نیز تعمیم داده می شود و بر اساس همین داده های "ادبی"، تاریخ و از داده های "تاریخ" ادبیات استخراج می گردد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.