دو قرن حیات در پنج نظام

دو قرن حیات در پنج نظام

این نوشته هم بصورت رمان علمی و هم دوره حیات، تجارب و دیده ها - حوادث، رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و سیاسی است که نصف آن در طول زندگی در مهاجرت سپری شد.
دو قرن حیات در پنج نظام

دو قرن حیات در پنج نظام

این نوشته هم بصورت رمان علمی و هم دوره حیات، تجارب و دیده ها - حوادث، رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و سیاسی است که نصف آن در طول زندگی در مهاجرت سپری شد.

مختومقلی حلقه وصل تاریخ و ادبیات کلاسیک


بریده نشریّه "مختومقلی فراغی" ش. 72

دکتر خانگلدی اونق – تورنتو – در مورد شاعر بلندپایه مان مختومقلی فراغی و خلاقیّت وی هر چقدر نوشته شود یا بیان گردد، هنوز اندک است. اظهار نظر در مورد همه جانبه بودن اشعار مختومقلی، لبریز بودن آن به لحاظ ایده و مضامین، غنای ادبی آن از نظر هنری، همچون چشمه ای لایزال که سرچشمه خود را از عمق حوادث تاریخی ایل و تبارش برمی گیرد، بی پایان است. ویژگی های خلاقیّت وی را در نوشته هائی که ارائه می گردد، می توان مشاهده نمود. ولیکن این امر بدان معنی نیست که آثار مختومقلی بطور کامل تحقیق و پژوهش شده باشد. لذا عرض و عمق آن هنوز نامکشوف است. ستون و پایه های اصلی اشعارِ غنی از تفکّرات مختومقلی، با تمپ بشریّت مداری، عشق و عاشقی، مسائلی از قبیل مستحکم برپا کردن خانه و خانواده و ... دربر می گیرد. وی از حق و حقوق طبیعی انسان ها در گذران حیات آدمی در این دنیای واقعی (فانی)، پرداختن و ساختن حیات پر از شادی، عشق و دوستی، دفاع می کند. لذا خلاقیّت غنی وی، همراه با ایده و تفکّرهای های مفید انسان، همچون بهینه سازیِ انسانگرائی، در یک ردیف، به متواضع بودن، امید و خوشبینی، دین و عرفان نیز پرداخته می شود. جهت بیان علل و دلایل ریشه این ویژگی های اشعار مختومقلی، بایست در گذران حیات وی با شرایط سیاه و ظلمانی قرن XVIII/م که همراه با شرایط صعب و مشقّاتی که در زندگی آن دوره ایجاد شده بود، و فرزند به حقّ زمانه خود بودن وی باید جست. شاعری که در دوره ای از سخت ترین ایّام تاریخ پر مرارت ملت مان حیات و خلاقیّت داشته است، هرچه در حول و حوش ایّام مربوط و فلسفه ی وی، کند و کاو شود، ارزش تاریخی ادبی وی و کارهای برجسته ای که از دل و جان با احساسات وطن پرستانه و مردم دوستانه انجام داده است، رفیع می گردد. چنانچه به زبان خود شاعر بخواهیم نقل قول کنیم؛ دوره ای از تاریخ که این سرزمین در نتیجه حملات و هجوم های پی در پی و بی شمار قیزیل باش ها از یک طرف و خوانین غاصب خیوه و بخارا از طرف دیگر به سرزمین آباء اجدادی خویش، آن را تبدیل به ویرانه و مبدل به زندان نموده بودند. مختومقلی از فرط سنگینی لنگر این جنگ های بی پایان و برخورد های داخلی، و ستم گری های بی رحمانه حکام فئودال که تاج دروغین سلطانی بر سر نهاده بودند، به آمان درآمده و آرزوی پایان یافتن این مخاصمات را داشته است.


بریده نشریّه "مختومقلی فراغی" ش. 72

وی هر چقدر انتظار آن ایّام را بکشد، میّسر نشده است، الا با وقوع استقلال بخشی از سرزمین وی؛ آن دوران "عجب ایّام" مختومقلی فرا روئید.   دوغدی آسمانئنگ زؤهره سی، چئن عاشئقا دؤران بو گوٚن.   ترجمه: زهره آسمان برآمد، دوران عاشقان واقعی است امروز.[1]     ... در طول مبارزات مرمان ترکمن که از دوره صفویان به این سو تا هشتاد سالگی دوران مختومقلی[2] ، هر کدام از دولت های همسایه چشم طمع بر آب و خاک این سرزمین دوخته بودند، بر علیه آن ها به مبارزه پرداخته اند. کسانی که در جهت بهبودی ها و منفعت های سیاسی – اجتماعی سرزمین خویش حیات یافته اند در جهت مبارزات استقلال طلبانه مردمان خویش با کلام و با قلم خود و یا با شمشیر خود و یا با هر دو ابزار از پایگاه انسانگرایانه و هیومنیتاریک آن با اشعار شاعرانه در آثارشان به تأئید حوادثی که در تاریخ رخ داده است، با جملات برّنده خود قیام کرده اند، مواجه می شویم. "بنا به قول آکادمیک م. آنانفس اف: "پژوهشگر روس و. گ. بلینسکی متعهد بودن ادبیّات (پوئزیا) و اشعار را به تاریخ" بی اساس و همینجوری اشاره نکرده است"[3] - [4] مردم ترکمن از دوره سلجوقیان به این سوی با چشم پوشی از دو دوره مغول ها تا حاکمیّت آق قویونلی ها جزو اشرف زادگان سلاطین ترکمن و پتانسیل نیروی امپراتوری های مربوط به خود بوده اند. در این مورد محقق برجسته ترکمنصحرائی د. م. گرگانی در آثار خویش به این بخش از اوضاع چنین اشاره کرده است: "اسناد و مدارک تاریخی نشان می دهد که ترکمن ها در زمان سلجوقیان، در نواحی اترک، گرگان و قاراقوم، یورت و چراگاه ها داشته اند. تا آنجا که سلاطین سلجوقی زمین و اقطاع آن ها را به رسمیّت می شناختند. اسناد دیوان سلطان سنجر حاکی از آن است که برای ترکمن ها، شحنه و داروغه در نظر گرفته می شد. در سندی که از طرف دیوان سنجر در باره انتخاب اینانچ بلکاالوغ جانداربیگ به عنوان شحنه ترکمنان گرگان صادر شده و از این طایفه به عنوان شایسته ترین طبقات یاد شده است. در این فرمان به شحنه مذکور دستور داده شده است که با مردم ترکمن به نیکی رفتار کند و برای آن ها مالیات جدید وضع ننماید و از تجاوز آن ها به حقوق یکدیگر مانع شود. همچنین در این فرمان به بزرگان ترکمن تذکّر داده شده است که هر تقاضائی از حکومت دارند با شحنه در میان بگذارند."[5] این گونه از فرمان ها و دستورالعمل ها مستقیم به حاکمیّت های تابع ارسال می شده است. 

ادامه مطلب ...

هنرمند مردمی ترکمن نوری کاکا کلته «گاگارین» به ابدیّت پیوست

Nury Kaka
زنده یاد مرحوم نوری کاکا کلته

خوجه نفس نیوز

با کمال تأسّف و تأثّر خبر یافتیم هنرمند مردمی ترکمن از خوجه نفس نوری کاکا کلته مشهور به «گاگارین» خواننده خوش صدای آواز و ماهنی های ترکمنی و ترکی بدرود حیات گفته است. یاد و خاطره های نوری قاقا در نزد دوستدارانش هرگز فراموش نمی شود. وی بزله گوئی توانا، راوی گویا، که نقش اوزان را بخاطر می آورد، هم در اجرای ترانه های ترکی از خود خواننده اصلی آن زیباتر و خوش صداتر می خواند، در طول اجراها، همکاری هائی که با نوری قاقا داشتم آنچه که نظر مرا جلب کرده بود حافظه عالی و زیبائی تناژ صدای وی وصف ناپذیر است. متن اشعار ترانه ها را با یک بار گوش کردن همه را محفوظ میدارد و در تمریناتی که داشتیم استعداد داهیانه وی در فراگیری آهنگ ها همیشه مورد تحسین اطرافیانش بود. تمرینات را خیلی سریع فرا می گرفت. بعدها شنیدم وی در ابتدای حیات دوره مدرسه ائی مدّتی در حجره آمانگلدی آخون یکی از طلّابان باهوش بوده است که در مدت کوتاهی قرائت قرآن را باتمام رسانیده است. بعدها این گروه از طلاب ها طبق تصمیم شاه ایران به خدمت سربازی برده می شدند و بعداز برگشتن از خدمت سربازی از درس و حجره سرباز می زدند. … یار و یاور او آناقاقا اونق یکی از پیشکسوتان آکاردئون نوازی می باشد. …

یاد و خاطره این هنرمند عزیز و خوش صدا و با استعداد را ضمن گرامی داشت، به همه دوستدارانش و اهالی فرهنگ و هنر ترکمنصحرا و اهالی خوجه نفس و اطراف آن تسلیّت عرض نموده و صبر جمیل برای بازماندگان، حلیم بردی دائی، مجید پیغامزاده، پسر عمویم صاپبی داده، موخاتجان، و بقیّه اقوام و خویشان ارجمندم مسئلت و برای آن مرحوم مغفرت و طلب آمرزش داریم. روح و روانش شاد باد!

مرحوم نوری قاقانگ یاتان یری یاغتی، یادی همرا، جایی جنت بولسئن!

د. خانگلدی اونق – تورنتو

بررسی جامع داستان تغزّلی «صایاد-همرا» در ارتباط با «دیوان جهانشاه حقیقی» – 2

تزئینی

تزئینی

قسمت دوّم:

تشابهات، تداعیات و رابطه ژانر دستان صاید-همرا با آثار میرزا جهانشاه حقیقی

د.خ.اونق: این نوشته، بخش دوّم نظریّه «ژانر واحد» که طی مقاله ای با عنوان «ژانر داستان تغزّلی «صاید – همرا» چگونه پدید آمده است؟»[1] در مقایسه با «دیوان جهانشاه حقیقی»[2] داده بودیم، است.
… چنانچه در مورد برجسته ترین تشابهات و رابطه ژانری داستان صاید – همرا با دوره و حیات پادشاه تورکمن میرزا جهانشاه را در یک مقاله مبسوطی با عنوان «ژانر[3] داستان تغزّلی «صایاد – همرا» چگونه پدید آمده است؟»، طی استدلالات چندی اشاره کرده بودیم که در آن ایّام به متن اصلی این داستان دسترسی کامل نداشتم و آن مقاله را با همان مطالعات و پیش زمینه های قبلی که سال ها قبل این داستان (صایاد-همرا) را بارها مطالعه کرده بودیم و بعضی از اشعار آن را همراه با موسیقی (جدید و قدیم) نیز اجرا می نمودیم، در خاطرم باقی مانده بود، ارائه گردید. حال طی سال ها درخواست یک جلد آن، از دوستان و آشنایان مقدور نگردید تا این که یکی از دانشجویان طی در خواستی که اینجانب نموده بودم، این اثر را از کتابفروشی قابوس تهیّه و با توجه به مشکلات پستی که در ارسال آن داشتیم، صفحات کامل آن را طی اسکن کپی برایم رساند. و از این جهت از خدمتی که این دانشجوی مهربان سرکار خانم س. عالمی برایم مبذول داشته بی نهایت سپاسگزار و قدردانی خودرا اظهار میدارم.
… چنانچه نظری به اثر چاپ شده مجموعه «افسانه ها و قصه های ترکمنی – قرن 14/م.»، از جانب انتشارات قاضی[4]، بیاندازیم، تشابهات و تداعیات دیتال های این اثر، آن را متعلق به دوره قرون 14-15/م.م.، می نماید.  ادامه مطلب ...

بررسی جامع داستان تغزّلی «صایاد-همرا» در ارتباط با «دیوان جهانشاه حقیقی» – 1

سولطانات و امپراتوری طرابوزان در 1300

سولطانات و امپراتوری طرابوزان در 1300

داستان تغزّلی «صایاد-همرا» چگونه پدید آمده است؟
تورنتو – دکتر خانگلدی اونق:
قسمت اوّل: وجود رابطه تفکیک ناپذیر رشته های تاریخ و ادبیَات باهمدیگر، ریشه یگانه آن را که از یک منبع سرچشمه می گیرد، بی کم و کاست نشان می دهد. با تکیه و استناد بر اسناد موجود تاریخی، کشف ابهامات ادبیَات جاری و از طریق نمادها و سر رشته های ادبیَات پی بردن و کشف رخدادهای واقعی حوادث تاریخی، نه تنها تبحر در تاریخ نگاری را طلب می کند، بلکه مستلزم ادیب بودن نیز هست.
دیوان جهانشاه قاراقویونلی در تاریخ و ادبیَاتمان و اجمال سلسله وقایع و حوادثی که در آن مقطع از تاریخ رویداده استَ باری دیگر در روشن نمودن ابهامات تاریخی از طریق این دو شاخه ولی این بار از طریق اسناد تاریخی سرچشمه های ادبیَاتمان را که مربوط به کدام دوره از تاریخ بوده است، معلوم می گردد. همچنین پی بردن به دست مایه های ادبی و قهرمانان واقعی آثار در یک دوره مشخص تاریخی، رابطه این رشته ها را نسبت به همدیگر هرچه نمایانتر آشکار می کند.
 در مورد رابطه تنگاتنگ داستان تغزَلی «صایاد – همرا» با زندگی واقعی و آثار جهانشاه حقیقی

داستان تغزَلی صایاد و همرا که از زمانهای دور گذشته یعنی از قرون وسطی به این طرف در دبیرخانه های شفاهی و تحریری خلق های ترک و تورکمن بطور رایج تحت مطالعه عموم مردم بوده است. اطلاعات موثقی که بتواند خواننده را در مورد نویسنده و زمان و مکان آن قانع کند وجود ندارد. ... 
ادامه مطلب ...