دو قرن حیات در پنج نظام

دو قرن حیات در پنج نظام

این نوشته هم بصورت رمان علمی و هم دوره حیات، تجارب و دیده ها - حوادث، رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و سیاسی است که نصف آن در طول زندگی در مهاجرت سپری شد.
دو قرن حیات در پنج نظام

دو قرن حیات در پنج نظام

این نوشته هم بصورت رمان علمی و هم دوره حیات، تجارب و دیده ها - حوادث، رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و سیاسی است که نصف آن در طول زندگی در مهاجرت سپری شد.

مختومقلی حلقه وصل تاریخ و ادبیات کلاسیک


بریده نشریّه "مختومقلی فراغی" ش. 72

دکتر خانگلدی اونق – تورنتو – در مورد شاعر بلندپایه مان مختومقلی فراغی و خلاقیّت وی هر چقدر نوشته شود یا بیان گردد، هنوز اندک است. اظهار نظر در مورد همه جانبه بودن اشعار مختومقلی، لبریز بودن آن به لحاظ ایده و مضامین، غنای ادبی آن از نظر هنری، همچون چشمه ای لایزال که سرچشمه خود را از عمق حوادث تاریخی ایل و تبارش برمی گیرد، بی پایان است. ویژگی های خلاقیّت وی را در نوشته هائی که ارائه می گردد، می توان مشاهده نمود. ولیکن این امر بدان معنی نیست که آثار مختومقلی بطور کامل تحقیق و پژوهش شده باشد. لذا عرض و عمق آن هنوز نامکشوف است. ستون و پایه های اصلی اشعارِ غنی از تفکّرات مختومقلی، با تمپ بشریّت مداری، عشق و عاشقی، مسائلی از قبیل مستحکم برپا کردن خانه و خانواده و ... دربر می گیرد. وی از حق و حقوق طبیعی انسان ها در گذران حیات آدمی در این دنیای واقعی (فانی)، پرداختن و ساختن حیات پر از شادی، عشق و دوستی، دفاع می کند. لذا خلاقیّت غنی وی، همراه با ایده و تفکّرهای های مفید انسان، همچون بهینه سازیِ انسانگرائی، در یک ردیف، به متواضع بودن، امید و خوشبینی، دین و عرفان نیز پرداخته می شود. جهت بیان علل و دلایل ریشه این ویژگی های اشعار مختومقلی، بایست در گذران حیات وی با شرایط سیاه و ظلمانی قرن XVIII/م که همراه با شرایط صعب و مشقّاتی که در زندگی آن دوره ایجاد شده بود، و فرزند به حقّ زمانه خود بودن وی باید جست. شاعری که در دوره ای از سخت ترین ایّام تاریخ پر مرارت ملت مان حیات و خلاقیّت داشته است، هرچه در حول و حوش ایّام مربوط و فلسفه ی وی، کند و کاو شود، ارزش تاریخی ادبی وی و کارهای برجسته ای که از دل و جان با احساسات وطن پرستانه و مردم دوستانه انجام داده است، رفیع می گردد. چنانچه به زبان خود شاعر بخواهیم نقل قول کنیم؛ دوره ای از تاریخ که این سرزمین در نتیجه حملات و هجوم های پی در پی و بی شمار قیزیل باش ها از یک طرف و خوانین غاصب خیوه و بخارا از طرف دیگر به سرزمین آباء اجدادی خویش، آن را تبدیل به ویرانه و مبدل به زندان نموده بودند. مختومقلی از فرط سنگینی لنگر این جنگ های بی پایان و برخورد های داخلی، و ستم گری های بی رحمانه حکام فئودال که تاج دروغین سلطانی بر سر نهاده بودند، به آمان درآمده و آرزوی پایان یافتن این مخاصمات را داشته است.


بریده نشریّه "مختومقلی فراغی" ش. 72

وی هر چقدر انتظار آن ایّام را بکشد، میّسر نشده است، الا با وقوع استقلال بخشی از سرزمین وی؛ آن دوران "عجب ایّام" مختومقلی فرا روئید.   دوغدی آسمانئنگ زؤهره سی، چئن عاشئقا دؤران بو گوٚن.   ترجمه: زهره آسمان برآمد، دوران عاشقان واقعی است امروز.[1]     ... در طول مبارزات مرمان ترکمن که از دوره صفویان به این سو تا هشتاد سالگی دوران مختومقلی[2] ، هر کدام از دولت های همسایه چشم طمع بر آب و خاک این سرزمین دوخته بودند، بر علیه آن ها به مبارزه پرداخته اند. کسانی که در جهت بهبودی ها و منفعت های سیاسی – اجتماعی سرزمین خویش حیات یافته اند در جهت مبارزات استقلال طلبانه مردمان خویش با کلام و با قلم خود و یا با شمشیر خود و یا با هر دو ابزار از پایگاه انسانگرایانه و هیومنیتاریک آن با اشعار شاعرانه در آثارشان به تأئید حوادثی که در تاریخ رخ داده است، با جملات برّنده خود قیام کرده اند، مواجه می شویم. "بنا به قول آکادمیک م. آنانفس اف: "پژوهشگر روس و. گ. بلینسکی متعهد بودن ادبیّات (پوئزیا) و اشعار را به تاریخ" بی اساس و همینجوری اشاره نکرده است"[3] - [4] مردم ترکمن از دوره سلجوقیان به این سوی با چشم پوشی از دو دوره مغول ها تا حاکمیّت آق قویونلی ها جزو اشرف زادگان سلاطین ترکمن و پتانسیل نیروی امپراتوری های مربوط به خود بوده اند. در این مورد محقق برجسته ترکمنصحرائی د. م. گرگانی در آثار خویش به این بخش از اوضاع چنین اشاره کرده است: "اسناد و مدارک تاریخی نشان می دهد که ترکمن ها در زمان سلجوقیان، در نواحی اترک، گرگان و قاراقوم، یورت و چراگاه ها داشته اند. تا آنجا که سلاطین سلجوقی زمین و اقطاع آن ها را به رسمیّت می شناختند. اسناد دیوان سلطان سنجر حاکی از آن است که برای ترکمن ها، شحنه و داروغه در نظر گرفته می شد. در سندی که از طرف دیوان سنجر در باره انتخاب اینانچ بلکاالوغ جانداربیگ به عنوان شحنه ترکمنان گرگان صادر شده و از این طایفه به عنوان شایسته ترین طبقات یاد شده است. در این فرمان به شحنه مذکور دستور داده شده است که با مردم ترکمن به نیکی رفتار کند و برای آن ها مالیات جدید وضع ننماید و از تجاوز آن ها به حقوق یکدیگر مانع شود. همچنین در این فرمان به بزرگان ترکمن تذکّر داده شده است که هر تقاضائی از حکومت دارند با شحنه در میان بگذارند."[5] این گونه از فرمان ها و دستورالعمل ها مستقیم به حاکمیّت های تابع ارسال می شده است. 

 

بریده نشریّه "مختومقلب یفراغی" شماره

ولیکن با تغییر حکومت اهل سنّت آق قویونلی ها و تعویض آن به تراکمه شیعی که از جانب توطئه های اروپائیان[6] انشقاق در نگرش دینی – مذهبی در بین این گروه از ترکمن های حکام بوجود آورده بودند که پیامد آن دشمنی شدید صفویان با تراکمه اهل سنت گردید. از آن به بعد ترکمن ها روز و روزگار خوشی در سرزمین های خویش نداشته اند. ... ارتباط حیات مختومقلی در دوران خویش، بر بستر و برخاسته از چنین تحوّلاتی بوده است و از این جهت در ایّام پژوهش نباید تمهیدات و پرسپکتیو گسترده تاریخ را نادیده گرفت. پیوستگی رخدادها و حوادث تاریخی را در کنار هم چید. از این جهت دوره قبل از صفوی و بعداز آن اوضاع و احوال تراکمه بسیار متفاوت و در عین حال رویدادها پیوسته به هم رخ داده است. دیالکتیک نگرش این دو اوضاع و احوال را باید در مرگ و زایش های تاریخی به هم پیوند داد تا نتایج معقولی بدست آید. دوره مختومقلی فراغی نیز مستثنی از این اصول و قانونمندی تاریخ نیست. ترکمن ها با بازماندگانِ حکّام دوّل ترک و ترکمن در همسایگی که عمدتاً به مذهب شیعی گرویده بودند، همیشه از در سازش وارد شدند، اگر چه تخاضمات پراکنده ای بوده باشد، با این حال در دوره قاجاریان باز هم پتانسیل رسیدن به حکومت در بین قاجاریان همین تراکمه بوده اند. همان طور که فوقاً اشاره کردیم عمده ترین دوران حیات مختومقلی نیز در همین دوره بوده است. کمی قبل از دوره تولّد مختومقلی و بعداز آن با وجود مخاصمات با کشورهای همسایه، در آن دوران ارزش ها و میراث های بی بدیل و بی اندازه گرانی که با زحمات گسترده دهقانان، پیشه وران، هنرمندان مردمی، قالی بافان، شاعران مشهور و استادان موسیقی، به یادگار باقی ماند اند، موجودیّت و هویت خود را غنا بخشیده اند. به راستی هم می توان به آن اوضاع و احوال، دوره رشد و شکوفائی ادبیّات کلاسیک ترکمن یعنی "فصل طلائی" یا "کسب فرصتهای طلائی شکوفائی ادبیّات کلاسیک ترکمن" بنامیم، به بیراهه نرفتیم! در همان ایّام مشخص، نیاکان ما در مقابل گزینش های سنگین تاریخی در ورطه رقابت های تنگاتنگ دشمنان قرار می گیرد و در مبارزات بر علیه هجوم های بی پایان و تاراجگرانه، پیروزمندانه مقاومت و خود بر علیه قشون فئودال های ایران و خوانین خیوه و امثالهم، جنگیدند و لشکریان متخاصم را تار و مار می نموده اند. در آن ادوار فداکاری ها و مبارزات قهرمانانه در پی کسب آزادی های اجتماعی ترکمن ها تقریباً در همه اکناف و گوشه – کنارهای سرزمین ترکمن، جنبش های روشنگرایانه خلقی ترکمن، پی در پی به اجرا در می آمده و به پیروزی می انجامیده و ثبت می شده است. این امر و شرایط، اولین زیربنای ترکمن های نوینی را بشارت می داد که بعداز روند بزرگِ دیاسپورای تاریخی خویش، در پی استقلال آینده این ملّت بوده و آن را تضمین می نموده است! ... در یک جامعه متحوّل حوادثی که در طول ایّام نزدیک به هم در میان جامعه اتّفاق می افتد باعث شدّت و رو شدن تضادهای آن جامعه می گردد. در چنین مرحله ای در تحقیقات و پژوهش های مطلوب، سه مرحله اساسی را باید در نظر گرفت:  

  1. آزادی بیان و تفکّر
  2. مطالعات علوم رئال
  3. جمع بندی نتایج تحقیقات
  این نتایج در پروسه پژوهش های مداوم به عنوان الگوی آبستریزه شده آن، با این که از روشنی مطلوبی برخوردار نیست، فعالیّت های پژوهشی را تا حدّی مطلوب و راه پژوهشگر را آسان تر می نماید. برگزاری همه ساله سالگرد مختومقلی فرصتی است که در آن ها مسائل اجتماعی که به دوره حیات شاعر مربوط می شود، نگرش ها و فلسفه شاعر، ابعاد خلاقیّت وی، میزان صناعی اشعار، تدقیق زمان ولادت و وفات شاعر، اوضاع خانوادگی وی، ارتباط وی با سایر شعائر هم عصر خویش، و... از جمله اهم موضوعاتی هستند که در حول و حوش آن هرچه بیشتر تحقیق باید گردد. از جمله روش هائی که در مختومقلی شناسی می تواند برای پژوهشگران یاری برساند، پرداختن به منظر کلّی تاریخ عمومی قرن هیجدهم است که در آن به نتایج جنگها و مخاصماتی که از جانب فئودال های حکام بر اهالی تحمیل می شده است. این اوضاع و احوال در تمام جوانب و زوایای حیات اهالی تأثیر گذاشته است. پی آمد چنین اوضاعی بوجود آمدن موج بزرگی از بحران های منطقه ایی، سقوط اقتصادی، ویرانی های سرزمین ها و منابع تولید اهالی دهقان و اصناف مختلف، تمامی بخش ها، شهرها و روستاها که به عنوان مولّد اقتصادی و به مثابه شاهرگ و نفس حیات ترکمن بوده است، نقش داشتند. لذا این عرصه، به حالت سکون و رکود در می آمد و از اهالی خالی می گشت، مردم از دست هجوم دشمنان پی در پی به جاهائی که دست حکام به آنجا نمی رسید، کوچ می کردند. در این میان دشت وسیع قاراقوم را از هر جهت امن ترین مکان برای زیست خود و در آمان ماندن از دست دشمنان می یافتنند. همه این رویدادها در رفتارها و منش های اجتماعی همان ایّام بالقوّه تأثیر گذاشته است و اهالی را به جنبش های ناخواسته برای مقابله با این اوضاع نا به سامان اجتماعی وا می داشته است. مختومقلی فراغی حاصل چنین دورانی است که با همه درد و بلاهای آن در جوار ایل خویش با قلم و شعر و تشکیل مجالس به مبارزه برخاسته است.   ایلیم– گوٚنیم مأهری– زاردئر، گلسین دؤولت لشگریم، دینی هؤدوٚر ایله ییپ سن، عاجاپ قورآن گرک دیر... مییلیس قئلار بولدی بوگوٚن ایل گوٚنیمینگ آراسی، گلمه گی سن، بس سر قوشوپ، بیزگه میهمان گرکمس. مختومقلی، سن سؤزله گیل، دییدی قوچ لار مییلیسی، سن گوٚفتار* سن بو مییلیس ده، غایری دستان گرکمس.[7]
 
مجلس هائی که مختئمقلی شرکت داشت.
ترجمه: ایل و خلقم زار آنند، بیارائید لشگریان، دین و ایمان پیش نهادی، لازم است عجب قرآن، ایلات ما در این حالا مجلس نهاد بین خویش، نیا تو، بس منّت بسر، چنین مهمان نخواستیم! مختومقلی، تو به حرف آی! گفت: "سرکردگان شور"، تو گفتاری در این مجلس، غیر دست ها نخواستیم! این اشعار را مختومقلی در ضیافت مجالس نطق میکرده است از مهمترین ممیزه های شاخص دوران مختومقلی، تحمیل این حوادث یادآوری شده تاریخی از سوی حکام برخاسته از نسل ترکمن با مذهب شیعی و بیگانه محور بود که دائما این بخش از نواحی را تحت سیطره ظلم و ستم های خود بدست غیر ترکمن ها قرار داده بودند. "در این دوره پراکندگی جمعیّت به لحاظ اجتماعی و اقتصادی، عدم اتّحاد سیاسی، عدم وجود یک دولت واحد حاکمیّت مرکزی در جهت رشد ساختار اجتماعی ترکمن ها تأثیر بسیار منفی و ناخوشایندی را در بین ترکمن های قرون هیجدهم و نوزدهم از خود بر جای گذاشته است."[8] بر اساس نظریّه سیاحان اروپائی: "جامعه ترکمن، پر از ضد و نقیض ها، تشبّثات و رو در روئی های بسیار عمیق عبارت بوده، بوجود آمده است"[9] برآوردی است که از عمق تحقیقات اروپائیان در مورد ترکمن ها اطلاع می دهد. "آنطور که معلوم می گردد، به کمال رسیدن و رشد و بالندگی ادبیّات خلق هائی که سابقاً نوشتار مخصوص به خود را نداشته اند، بطور مستقیم با فولکلور آن اهالی پیوند می خورد."[10] علت آن را می توان از درون تحوّلاتی که در یک سده اخیر که برخی از این ایلات دارای ادبیّات و نوشتار گشته اند، دانست. "بر پایه تأئیدهای ادیب ارشد قیرقیز م. ای. بوگدانف، رشد و رویش ادبیّات قیرقیز بعداز تحولات یک صد سال اخیر رخ داده است. در وحله اوّل جهت متوّلد شدن آن ادبیّات، خلاقیّت های شاعرانه مردمان قیرقیز به عنوان ستون پایه های آن نقش بازی کرده است."[11] چنانچه سخن در مورد رویکرد به آثار فولکلوریک مختومقلی اگر گفته شود، تمام اشعار و آثار وی عاری از کمبودهای فوق می باشد. وی هرکدام از مواد فولکلوریک مورد کاربرد خودرا منسجم و مرتبط با ایده و مضامینی را که می خواهد بیان دارد پیوسته به هم، بکار برده است. بدین معنا که مسئله خدمات و ارتباط درونی آثار ادبی فولکلوریک آبشخور خودرا از دوران بسیار کهن آغاز و تا به امروز تداوم داشته و اهمّیّت خودرا از دست نداده است. آن ها دائماً تأثیرات خود را بر یکدیگر رسانیده است. بر این اساس و در نتیجه همان تأثیرات بتدریج در ارتباط با ادبیّات قرار می گیرد. در این مورد پروفسور ی. ا. برتلس چنین نوشت:

«Фольклор и письменная литература все время приходят в соприкосновение, взаимо проникают и оказывают друг на друга влияние»[12]

ترجمه: "آثار فولکلوریک و ادبیات نوشته شده در همه زمان ها در تماس با همدیگر هستند، آن ها در هم تنیده و بر یکدیگر نفوذ و تأثیر داشته اند" که این برداشت به طور اتّفاقی نیست. در بین آثار مختومقلی در ارتباط با "اسب" و "اسلحه" کلاً اشعار خاصّی وجود ندارد. با این حال در ارتباط با سایر موضوعاتی که بوجود آورده است، بر حسب ضرورت ایّام خویش در مورد این دو المنت مهم نیز افکار خود را بیان نموده است. به این دلیل، دوره ای که شاعر حیات داشته است بر حسب مطلوبیّت به آن پرداخته است. در این اوضاع و احوال جهت مقاومت و پاسخ دادن به دشمنانی که با نیّت تاراجگری بر روی قصبه هایی که در آرامش گذران حیات می کردند، عقب راندن دشمنانی که به قصد شوم نزدیک سرزمین ترکمن می شدند، در برخی حالات هم نجات دادن خود، اسب و اسباب رزمی بسیار ضرور و مهمترین وسیله را تشکیل می داده است. مختومقلی ائیکه این شرایط را همان آن احساس می کرده است، برای هم وطنان جنگجوی و همدوره خود روی آورده و سروده است:   آد غازانار قوچ ییگیدینگ، آووال بدو آتی گئرئک.[13] ییگیدینگ بولماسا یاراغی، شونی بللی بیلینگ، یوقدور غایراتی،[14] ییگیدینگ دوٚنیأده اوٚچ دیر مئرادی، ماخبوپ گئرئک، یاراغ گئرئک، آت یاغشی.[15] آت گئرئک غاچارغا، قاوسا یئتئرگه، یاونی غورقودارغا، تیریک توتارغا...[16] جای یرینده غایرا غالسا، غاررئدار، قوچ ییگیدینگ آتی چامان یولوقسا.[17] بدو دییگئچ همه بدو دنگ بولماز، چئن بدولر میدانئندا بللی دیر.[18]   در بین آثار مختومقلی موضوعات و اشعاری نیز در باب وقایع مشخصی که مربوط به جامعه و حیات خانوادگی، در مورد شخصیّت های شاخص ایّام خود تخصیص داده شده باشد، زیاد برخورد می کنیم. وی به خاطره مادر، پدر، فرزندان عزیزش و به برادری که در یک جاهای دور از وطن وفات یافته، اشعار ویژه ای را به ارمغان گذاشته است. وی برادران بزرگش را بعداز سال ها یادآوری می کند. شاعر به مناسبت و خاطره مسافرت چاودور خان به افغانستان مجموعه ای از اشعار را در شأن وی سروده است. در ایّامی که مختومقلی و همدوره وی از طایفه "گؤزلی آتا" به نام "دوردی شاعر" در دور مناظره های ادبی – صناعی که داشتند، آن ها در باب موضوعاتی به مانند "اطلاعات دینی" و همچنین از "علوم طبیعی" دانسته های خود را به شکل سؤال – جواب رد و بدل می کرده اند. مختومقلی در شعری با نام "اوت نه دیر" که به عنوان سؤال به دوردی شاعر، ارسال داشته است، به مانند سطر زیر:   عاشئق، بیان ایله، قایسی شجردن، هم جانلی، هم جانسئز دوغان زات ندیر؟[19]   سؤالات چندی در آن شعر مطرح می کند. آوردن این روایات از "قصص الانبیا"[20]، همچنین در آثار آزادی[21] و مختومقلی، از هر جهت درستی و ارزش گرانقدر آن را بیان می دارد. مختومقلی در هر روایتی که در ارتباط با "سلیمان"، آورده است، تلاش می کند، ایده هائی را که در آثار خویش بدان پرداخته به عنوان کلید آشکار کننده نمایان سازد. با آوردن مضامین همان روایات در درون مایه های آثارش افکار خویش را بویژه تعمیق داده است. به این امر در سطرهای زیر که شعر گل – بلبل" آورده است می توان فهمید:   سلیمان، سن مونگا بیر غولاق غویغئل، سؤزوٚنی دینگلئگیل جوغابئن آیغئل، حأکیم بولسانگ، خالقی گوٚن کیبی چویغئل، آقاردا سوو، یا اؤسئرده یئل بولغئل[22]   در این مقاله مختصر، تلاش نمودیم، در باره خدمات تاریخی، فراست ها و مرتبه بالای مختومقلی، خدمات وی در شرایط تاریخی ایّام حیات خود و خلاقیّت شاعر به هر نحوی مرتبط با دوران حیات وی است، آبستریزه کنیم. فوقان در مورد زمانه مختومقلی، یعنی در ایّام خود تنها مربوط به ترکمنصحرا و ترکمنستان نبوده بلکه کلّ آسیای میانه، ایران، شرایط سیاسی – اجتماعی که بخش های وسیعی از نواحی گسترده را دربر می گرفته، روابط ترکمن ها با دولت های همسایه، دلایل تمایل ترکمن ها به یک حامی قدرت بزرگ، ساختار اجتماعی – اقتصادی؛ در یک کلام دوره تاریخی که خود مختومقلی را پرورش داده است، تلاش نمودیم. در پایان به همه عزیزانی که در مراسم مختومقلی شرکت جسته اند درود می فرستیم.
   تورنتو – دکتر خانگلدی اونق

منابع و ت.ضیحات:
[1] . مضمون شعری که به شأن مختومقلی بعداز انقلاب اکتبر سروده شده است که پروفسور ن. آشورپور مرداف آن را جزو اشعار الحاقی اعلام نموده است. از محتوای آن شعر معلوم میگردد که به شأن مختومقلی سروده شده است. و به عنوان یکی از ارزش های مختومقلی در آثار وی گنجانیده شده است. مربوط به یکی از انقلابیون شاعر ترکمن که بعداز کسب جمهوریّت ترکمنستان آن را سروده است.
[2] . مختومقلی در اواخر دوره صفویان متولد شده و در دوره نادرشاه نوجوانی پا به سن نگذاشته و دوران پر مفهوم وی، از اوایل دوره قاجاریان تا دوره آخرین جنگ استقلال طلبانه ترکمن بر علیه قاجاریان که مصادف با عهدنامه "گلستان" بوده است. پر مفهوم ترین دوران حیات خلاقیّت وی محسوب شده و هم زمان با دوره محمدشاه و فتحعلی شاه قاجار بوده است.
[3]. Аннанепесов М., «Махтумкули и его время», «Тʏркменистан» неширяты, Ашгабат ш. 1990 й. [4].
[Белинский В. Г. Полн. Со-бр, соч., т. 5. 365 стр.] [5] .
گرگانی، دکتر منصور.، "مسئله زمین در صحرای ترکمن"، تهران - سال 1358 ، 133 صص. [6] .
پایگاه داخلی اروپائیان یهودی در ایران یهودیان فارسی زبان بوده اند که به دلایل گوناگون، با طرفندهای واتیکان و توابع آن به درون مذهب متجدد سلسله صفی الّدینی نفوذ کرده بودند که آخرین طرفند آن ها سر به نیست کردن سلطان یعقوب آق قویونلی و قدرت گیری صفویان گردید. [7]

. Там же, 153 – 154 стр. [8].
Аннанепесов М., /görk.iş/, ... [9].
Путешествие в Бухару лейтенанта Ост–Индской компанейской службы А. Борнс в 1831, 1832 гг. М., 1850., бол. 3, 160 стр. [10].
Актувальные проблемые социалистического реалихма. М., 1969, 210-212 сах, [11].
Богданова М., И. К. Вщпросы о взаиможействии фольклора и литературы (из истории киркизской литературвх). – китапда: Социалистический руфлизм в литературах народов СССР, М., 1962, 116 сах. [12].
Бертельс Е. Э. Курс истории персидской литературы (лекция) . --- ТССР ЫА – нвн Магтымкулы адындакы Дил ве эдеьият институтынын голязмалар фонды, Инв. № 845, 15 сфх. 
[13]. Инв. № 400a, 100 сах [14].
Инв. № 400a, 86 сах.
[15] Шол ерде, 128 сах. [16].
Шол ерде, 35 сах [17].
Инв. № 281, 88 сах [18].
Инв. № 400a, 120 са [19].
Инв. № 250 a., 230 сах. [20]. قصص الانبیا، داشکند، 1895، 451 – 453 صص.
[21]. Инв. № 714a, 331 сах. [22]
. Инв. № 66a, 138 сах.
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.