دو قرن حیات در پنج نظام

دو قرن حیات در پنج نظام

این نوشته هم بصورت رمان علمی و هم دوره حیات، تجارب و دیده ها - حوادث، رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و سیاسی است که نصف آن در طول زندگی در مهاجرت سپری شد.
دو قرن حیات در پنج نظام

دو قرن حیات در پنج نظام

این نوشته هم بصورت رمان علمی و هم دوره حیات، تجارب و دیده ها - حوادث، رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و سیاسی است که نصف آن در طول زندگی در مهاجرت سپری شد.

بستر اجتماعی و تاریخی خلق ترکمن قبل از قیاتخان

А_Васильев_князя Александра_Бековича-Черкасский_1710-е_г_00

توضیح: این بخش "مدخل" کتاب "اشعار سروده شده در اسارت"، از جانب د. خ. تنظیم گردیده است که علاوه بر تحقیقات دیگران، به عنوان حاشیه به این دوره از تاریخ تورکمن اختصاص داده شد.

  • الف). قرن XVIII؛ - اوّلین جرقّه ای که به صحرای تاریک و برهوت تورکمن روشنائی بخشید،

تورنتو - د.خ.اونق - این اطلاعات به استناد تاریخ ترکمنستان که مربوط به "تاریخ وطن با کد تخصّصی؛ /07.00.02/" شناخته و کد تخصصی اینجانب نیز محسوب می شود، تنظیم گشته که تاریخ تورکمن های تورکمنصحرا "اترک - گرگان" را نیز دربر می گیرد.

اوّلین گام های روابط تورکمن – روس به همّت و رهبری خوجه نفس بای و هیئت تحقیقاتی چرکاسکی، در قرن XVIII/م.، برداشته شد و آن همچون "اوّلین شراره های رعد، که روشنائی به صحرای تاریک و برهوت آورده باشد"، منعکس گردید.

حضور هیئت های تحقیقاتی روسیّه برای اوّلین بار در تاریخ تورکمن در سواحل شرقی جنوب دریای خزر در ابتدای قرن XVIII/م.، در تاریخ آسیای میانه، از ایّام تابستان سال 1717/م.، با ظاهر شدن هیئت اکسپدیسیای آ. بکوویچ چرکاسکی در خانات خیوه، آشکار می گردد. هیئت تحقیقاتی که برای رفتن به خیوه سازماندهی شده بود، به یاری و حمایت تورکمن های مانگغئشلاق تکیه داشت. این هیئت با تقاضا و خواهش نماینده تورکمن ها تاجرباشی خوجه نفس بای که با پیوتر اوّل در این رابطه مذاکره کرده بود، راه اندازی می گردد. راهنما یا راه شناسی که آ. بکوویچ چرکاسکی را از منطقه گورئو - تا خیوه، از طریق راه های کاروان رو صحرای قاراقوم رهبری نموده است کسی جز خوجه نفس بای نبوده است. 

 

حاکم خیوه شیرغازی خان، خوجه نفس را به دلیل یاری کردن روس ها و راه بلد /راهشناس/ بودن آن ها، با نیّت به دار آویختن وی در حضور مردم از بکوویچ، کراراً خواسته بود دستگیر و به وی تحویل دهد. ولیکن بکوویچ دستور می دهد که خوجه نفس را لای محموله هائی که در یک ارابه بار شده بود، بپوشانند. ولیکن شیرغازی خان حاکم خیوه، چرکاسکی و هیئت مرتبط با وی را با بی رحمانه ترین وجه، با مکر و خیانت، محکوم و هلاکت می گرداند. امّا خوجه نفس را نمی توانند دستگیر و به هلاکت برسانند. لذا ارابه ای که خوجه نفس در آن مخفی شده بود، به دست یکی از خدمتگذاران تورکمن خان خیوه به نام "آقامأمد" می افتد و از این هلاکت جان سالم بدر می برد. همان روز خوجه نفس، سرهای بریده شده چرکاسکی و یاران وی را به چشم خود شاهد بوده است.

علی رغم پایان غم انگیز این رویداد، حضور این هیئت اکسپدیسیا در آسیای میانه، در اوایل قرن هیجدهم (XVIII ce.) از جمله رویدادهای بزرگ تاریخ به ثبت می رسد. این رویداد در واقع فیمابین روسیه پیوتری و خلق هائی که در سیستم حکمروائی "فئودال – خانی" آسیای میانه زندگی می کرده اند، همچون "اوّلین جرقّه ای که به صحرای تاریک و برهوت روشنائی آورده باشد"، تلقی شد. این هیئت به عنوان آغازگر روابط همه جانبه بازرگانی، اقتصادی، سیاسی و دیپلماسی بین روسیّه و آسیای میانه، از آن به بعد، رو به رشد پا نهاده است. به هلاکت رسیدن هیئت اکسپدیسیای آ. بکوویچ چرکاسکی بر خلاف انتظار، تمایل و کشش خلق های آسیای میانه به روسیّه را، بویژه در بین قزاق ها و تورکمن هائی که در سواحل شرقی دریای خزر سکونت داشتند، کاهش نداد. برعکس، آن ها برای خلاصی از ظلم و ستم هائی که در سیستم "فئودال-خانی" بر آن ها اعمال می شد، می نگریستند و در پی راه های به تابعیّت درآمدن به روسیه بزرگ را بیش از پیش با اخلاص دنبال و تلاش می کنند.

... مقارن با همان ایّام که انعکاس انتقام گرفتن حاکم خیوه شیرغازی خان با بد عهدی و خیانت، از هیئت تحقیقاتی آ. بکوویچ چرکاسکی، انتشار یافته بود، نه تنها در خیوه بلکه در تمام نقاط آسیای میانه شرایط بسیار بغرنج و مشقّت باری را بوجود آورده بود. خود شیرغازی خان هم می دانست که با این عمل زشت خطای بسیار بزرگی را مرتکب شده است. لذا خان به تمام اطرافیان خود مشکوک و به لکنت می افتاده است. خان از ترس به هیچ جا نمی توانسته برود، وی روزهایش را تنها در درون کاخ سپری می کرده و شب ها کاخ را از درون قفل می کرده است، جائی که همه آذوقه و خورد و خوراک های وی در آن فراهم بوده، حتی آب را از چاه خودش برمی داشته! و اینچنین مدار می کرده است." ف. بنئونی /Ф. Беневени/ در گزارش های خود به این جزئیات پرداخته است.

شیرغازی خان در سال 1722 از حضور نماینده روسیّه ف. بنئونی خود را ظاهراً خوشحال نشان می دهد. وی جهت سبک کردن گناهانش در حضور بنئونی، برای او کرنش نشان می داده است و به آ. بکوویچ چرکاسکی هر نوع تهمت و افتراء نثارش می کرده، وی در حضور نماینده روسیّه نقشی را بازی می کند که باید ایفا می کرد.

بعداز این واقعه، خوجه نفس به موطن خود بر می گردد و این احوالات فاجعه بار را به مرکز هنگ نظامی روس ها در "قاراغان" اطلاع می دهد. پس از آن خوجه نفس را به آسترخان جلب و مورد بازجوئی قرار می دهند. از آستراخان نیز دوباره به مرکز "قازان" می آورند. حاکم آنجا سالتیکف خود شخصاً از وی بازجوئی بعمل می آورد. بعداز آن نام خوجه نفس بای در منابع تاریخی به چشم نمی خورد.

الغرض، بعداز آن، با اینکه در منابع تاریخی به نام خوجه نفس بای برخورد نمی کنیم ولی نام وی در جهت ایجاد سرنوشت لایق برای ملّت خود، به عنوان نماینده ای معتبر، این عملیات وی، در یک جایگاه رفیعی قرار گرفته است. وی به خواست خود وارد تاریخ نگشته، بلکه در جهت رشد و به تحقق رسانیدن خواسته ها و آرزوهای خلق خود نمود پیدا می کند. وی جهت جلوگیری از واقعه فاجعه باری که بر علیه ملت تورکمن در تاریخ ایجاد شده بود؛ یعنی باز کردن بند /سد/ مصنوعی ایجاد شده بر روی رود بزرگ دریای آموی /جیحون/ در خیوه و جاری سازی آن به مسیر سابق خود در مانگغئشلاق و سپس به طرف دریای خزر را، در سطح دیپلماتیک همراه با روس ها پیش برده بود. در آن دوره در روابط تورکمن – روس چشم انداز بزرگی ایجاد شده بود.

خوجه نفس بای بعداز اینکه از سؤال – جواب های روس ها خلاص می شود، به وطن خود به سلامت بر می گردد. ولیکن از یک طرف، به سبب واهمه از تحت پیگرد بودن از جانب خان خیوه شیرغازی خان، و به دلیل سرد شدن روابط وی با روس ها از سوی دیگر نیز احساس بی امنیتی می کرده است، راه و چاره ای بایست می اندیشید. بدین جهت وی مجبور به ترک وطن خود در آنجا و تصمیم به رفتن به نواحی دوردست سرزمین تورکمن می شود. او با این هدف تمام اسباب و وسایل خودرا اعم از چندین ناو، شترهای کاروانی، اسب ها و دیگر لوازم زیست خود را جمع و از طریق کناره های شرقی دریای خزر بسوی جنوب به راه می افتد. خوجه نفس بای در این حرکت تا کناره های جنوب شرقی دریا نزدیک به جزیره گرگان می رسد. وی در دهانه رود گرگان که جزو قلمرو ایران محسوب می شده است، لنگر می اندازد. خوجه نفس بای با ناو بزرگ خود وارد دهانه رود گرگان شده و برخلاف جریان آب، به سوی شرق رودخانه تا جائی که ته ناو نزدیک به عمق رود می رسد، می راند و چون بعداز آن از عمق رود کم کم کاسته می شده و امکان رانش ناو وجود نداشته است، بارهای خود را پیاده و آنجا را به عنوان سکونتگاه همیشگی خود انتخاب می کند. این اکناف را شاعر بزرگ تورکمن مختومقلی فراغی نیز در دیوان خود با شعر زیبای «گرکن-ینگ /گرگانرود/»، این چنین سروده است، یادآوری کنیم:

خاطار لانشیب دوران اینر، مایالار،
آغئر بزیرگن لر، توٚتجأر ایه لر،
سنگریکلأپ، آبانیپ دوران قایالار،
اؤنگی-آردی ساغی سولی گوٚرگنینگ. …

ترجمه:

کاروانان صف کشیده از شتر – ساربان،
«بازرگانان صاحب منال و بزرگ تاجران»،
کمرهای آکنده از سیلاب رودهای بهاران،
چپ و راست، مسیر راهش، گرگانرود.

سطرهائی که شاعر با فراست ما مختومقلی فراغی سروده است، «آغئر بزیرگن لر توٚتجأر ایه لر /بازرگانان صاحب منال و بزرگ تاجران/»؛ چنانچه درست خود خوجه نفس بای هم نباشد، حدّاقل مکان تجاران و بازرگانانی همچون او در آن ایّام بوده است، شهادت می دهد.

نتیجه نهائی اوّلین رعدی که صحرای تاریک و برهوت تورکمن را روشنائی بخشید، با سکونت گزیدن همیشگی خوجه نفس بای در یکی از نقطه های دهانه رودگرگان، با تأسیس زیربنای شهر خوجه نفس پایان می پذیرد. ...

شهر خوجه نفس در حال حاضر /قرن جاری/ تبدیل به روستای بزرگ و سپس امروزه در حد شهر باقی مانده است. نام خوجه نفس امروز، که در غرب تورکمن صحرا در مسیر رودخانه گرگان نزدیک به دهانه دریای خزر واقع شده است، طیّ همین واقعه موجودیّت یافته است. جائی که ناوهای خوجه نفس بای در آنجا لنگر انداخته امروزه در بین اهالی خوجه نفس به «آمانقلیچ یاب» معروف است. این رودخانه در ایّام فصول بارانی با جریان قوی آبرود در آن نقطه طیّ پیچ تندی به شکل «S» ایجاد و به سوی دریا می چرخد و همان نقطه حد نهائی عمق مساوی با عمق آب قابل کشتیرانی دریا بوده است که بعداز آن بسوی شرق برحسب ساختار زمین و فصلی بودن جریانات آب سرچشه آن، روبه خشکی و غیرقابل آمد و شد با ناوهای بزرگ می شده است. خوجه نفس بای این نکته را سنجیده است. بعدها در این نقطه امکانات گمرکی در آنجا ایجاد می شود. و آخرین رئیس گمرک آن نیز در خوجه نفس، حاجی غفور اونق از اقوام نویسنده این سطور می باشد. که نسل وی در حال حاضر در تورکمنصحرا زندگی می کنند. …

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.