دو قرن حیات در پنج نظام

دو قرن حیات در پنج نظام

این نوشته هم بصورت رمان علمی و هم دوره حیات، تجارب و دیده ها - حوادث، رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و سیاسی است که نصف آن در طول زندگی در مهاجرت سپری شد.
دو قرن حیات در پنج نظام

دو قرن حیات در پنج نظام

این نوشته هم بصورت رمان علمی و هم دوره حیات، تجارب و دیده ها - حوادث، رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و سیاسی است که نصف آن در طول زندگی در مهاجرت سپری شد.

اشعار سروده شده در اسارت

قیاتخان – Kyýat-han (XVIII-XIX عصرلار)
قیاتخان – Kyýat-han (XVIII-XIX عصرلار)

«(قسمت اوّل) «دوره حیات قیاتخان – یک رمان حقیقی است»

گ. س. کارلین

نوشته: آکادمیک مراد آنانفس اف؛ مترجم: د.خ. اونق:

…ماندگاری جملات و اظهارات سیاحت گر و پژوهشگر نامی روس، گ. س. کارلین در سال 1836/م.، به عنوان جملات اپیگرافیک، تصادفی نیست. ... ذیلاً ادامه مطب

خدمات و تلاش هائی را که با نام قیاتخان و فرزندان وی یاغشی مأمد و قادیرمأمد، در راستای ایجاد و رشد روابط دیپلماتیک، اقتصادی و بازرگانی و مبارزه در راه کسب آن، در تاریخ گره خورده است، حقیقتاً نام آن ها را تبدیل به رمان واقعی تاریخی نموده است. حتی در جهت نشان دادن حیات و خدمات تاریخی قیاتخان رمان نویس نامی روس و. رئبین /В. Рыбин/ رمان های تاریخی «دریای توافقات»، «حاکمین و چارواداران» را به رشته تحریر درآورده است. خوانندگان جهت کسب اطلاعات بیشتر، از تلاش و خدماتی که قیاتخان در مسیر الحاق تورکمن ها به عنوان رعیّت روسیّه، به انجام رسانیده است، میتوانند به آثار پروفسور آ. غارریف، آ.آ. روسیلیاکف، خ. آقایف و همچنین سایر آثار منتشر شده نویسنده این کتاب مراجعه کنند.[1] علاوه بر این ها، مجموعه ویژه ای که در رابطه با این فصول از تاریخ، از مراکز مختلف آرشیوی و بایگانی های محلی جمع آوری شده که آن ها در سال 1963./م.، در مسکو، لنینگراد /سانکت پیتربورگ/، تفلیس، ارینبورگ، آستراخان و استاوراپول به چاپ رسیده است، مطالعه نمایند.[2] در این مجموعه، خیلی از نامه ها و عریضه های قیات خان، یاغشی مأمد، قادئرمأمد گنجانیده شده است. در این مواد از تحقیقات آرشیوی، راجع به چگونگی رشد و حفظ روابط قیاتخان و پسران وی با روسیّه، که با چه کسانی همکاری کرده اند، در کدام دوره از تاریخ بوده و از کدام منفعت و ایده هایشان برخاسته است، به صورت مبسوط اقدام به ارائه اطلاعات شده است.

یکی از انگیزه هائی که باعث پیشرفت در تحقیق و نوشتن این کتاب شده است، بالاخص، یافته شدن مجموعه دیوان شعر یاغشی مأمد بود که آن را در اسارت خلق نموده است. وجود چنین دیوانی از اشعار وی را از قبل نیز میدانستیم. این مجموعه را تا اواخر 15-20 سال با جستجو در آرشیوهای مسکو، لنینگراد، تفلیس و قفقاز همچنین از آرشیوهای وارونژ نتوانستیم پیدا کنیم. انگار که، "آرزوی آسمانی ما روی زمین برآورد شده باشد"، این دیوان از بیخ گوشمان در فوند دستنوشته های انستیتو پژوهشی زبان و ادبیّات مختومقلی فراغی در تورکمنستان پیدا شد![3]

 روابط اقتصادی، سیاسی و بازرگانی تورکمن ها از قدیم الایّام از جانب ایلاتی که در مانگغئشلاق سکونت داشتند، راه اندازی شده و به این امر مشغول بودند. کاروان هائی که از خیوه و بخارا آمد و شد داشتند در همانجا بار خود را پیاده و به کشتی هائی که از آستراخان می آمدند، بارگیری می کردند. تورکمن ها نیز با ایجاد امنیّت راه های کاروانرو و امکانات گمرکی، هزینه های آن را جمع می کردند.

امّا، روسیّه بعداز الحاق گرجستان و آذربایجان به سرحدات خود، در اوایل قرن نوزدهم /XIX/، در کناره های غربی دریای خزر محکم، استحکام یافته بود و جهت رشد و گسترش روابط سیاسی – اقتصادی با تورکمن ها از طریق قفقاز راه جدیدی را باز می کنند. این راه جدید کمی دور تر از مانگغئشلاق، در بین ایلات تورکمن های جنوب و جنوب غربی تورکمنستان (بین "یمودستان"؛ یموت ها و گؤکلنگ ها)، افتاده بود و مسیر آن ها را به آربیتراژ منافع سیاسی، اقتصادی و بازرگانی روسیّه ای که پا به فرماسیون تاریخی خود یعنی سیستم کاپیتالیستی گذاشته بود، برای همیشه باز می کند. بعدها به دلایل بعضی از مشکلات در این روابط مانع ایجاد می شده است.

ولیکن، این مسیر روابط، با تلاش های یکی از قهرمانان جنگ های وطنی در سال 1812/م.، فرماندار روسیّه مستقر در قفقاز جنرال آ. پ. ارمولوف در سال 1819/م.، دو باره راه اندازی گردید. وی در یکی از نامه هائی که به مشاورت مرکزی ک. و. ناسلرودا نوشته بود؛ ضمن اظهار نظر در مورد شجاعت تورکمن ها، می گوید؛ " - نباید اخلاص آن ها را نسبت به روس ها نادیده گرفت". بعداز آن است که آ. پ. ارمولف روابط خود را با قیاتخان هماهنگ و مستحکم می کند. او را به نزد خود فرا می خواند. سپس وی گروه های تحقیقاتی اکسپدیسیای م. ای. پانوماریوف و ا. ا. مورایف را به تورکمنستان روانه می کند. قیاتخان با این گروه های تحقیقاتی همکاری می کند، مسافرت های مکرر خود را به قفقاز شروع می کند. ماتروس های (دریانوردان) روسی که در دریا دچار سانحه می شدند، نجات می داد و به سلامت به وطن خود بر می گرداند. همچنین، در سال های 1830/م. نیز در انجام پیروزمندانه اهداف گروه های تحقیقاتی اکسپدیسیاهای یاساول لالایف و سیاح پژوهشگر گ. س. کارلین کمک های شایان توجهی می کند. در همان دوره، در نتیجه خدمات قیاتخان، روابط تورکمن – روس تعمیق بیشتری یافته و دستاورد مهمی برای تورکمن ها آورده بود.

از اوّلین دوره حیات قیاتخان (1754-1845)، در طول عمر دراز خود، آنچنان برای ما روشن نیست. نام وی برای اوّلین بار با اتمام جنگ ایران و روس و با امضاء پیمان نامه های گلستان در سال 1813/م.، ظاهر می گردد. قیاتخان و همراهان وی در همانجا بودند. آنها را به عنوان نماینده تورکمن ها جهت طی کردن مذاکرات صلح با جنرال های پادشاهی روسیّه به قفقاز روانه شده بودند.

جهت مجبور کردن ایران به امضاء بی درنگ پیمان نامه صلح، جنرال ای. ف. ارتیشف، نمایندگان دعوت شده تورکمن ها (اکابرین تورکمن) را در ساعات جلسه مجلس در دور صندلی های چیده شده این مذاکره به عنوان هیبت دیپلماسی روسیّه می نشانده است و بدین ترتیب آن ها را مورد استفاده ابزاری قرار می داده است. بعداز آن نام قیاتخان تا ایّام فوتش در عرصه های صفحات تاریخ محو نشده است.

قیاتخان به عنوان فرزند یک آهنگر از بین اشخاص معمولی متفاوت می گردد، وی کار خودش را از ابتدا به عنوان استاد آهنگری شروع و سپس از سال 1819 به این سوی با تجارت و بازرگانی مشغول شده است. او دوران حیات خود را در بخش های کومیش دپه، حسنقلی و چلکن سپری نموده است. به سبب یاری رسانی های شایان توجه قیاتخان در پشتیبانی و امنیت هیئت اکسپدیسیای ن. ن. مورایویف و روانه کردن آن ها به خیوه و استقبال امن این هیئت در آنجا، با روس ها بسیار غلت خورده بود. با حمایت جنرال آ. پ. ارمولف، تجارت قیاتخان روز به روز رشد و پیشرفت می کرده است. قیاتخان به روس ها و ایرانی ها فرآورده هائی از قبیل نمک، ماهی، پوست برّه بخارا /بغنه بخارا یا بخارا باغاناسی/، اسب ها نژادی تورکمن، بعدها، نفت و فراورده های نفتی، رنگ و رنگرزی و با فروش پلاستیکهائی که از نفت استخراج می شده است، مسیر انحصاری تجارتی را بدست می گیرد. وی از روسیّه نیز فرآورده هائی از قبیل: انواع پارچه، آرد، حتّی ابزارهای تولید عسل زنبور و تکنولوژی ... وارد می کند. قیاتخان و پسرانش در بندرگاه آستراخان برای خودشان منزل و مسکن هم مغازه های چوبی و ناوهای کوچک ساخته بودند (نمونه این خانه ها که به "تام" معرف هستند و مغازه ها را که بعد ها در شهرهای کومیش دپه، خوجه نفس حتی در بندرتورکمن نیز آورده و ساخته شده و رواج یافته بود، تا این اواخر نیز برجای بودند. مترجم: خ.اونق).

قیاتخان در راستای روابط تجارتی و بازرگانی رو به رشد روسیّه، ایران و بخارا در سال ها 30/م قرن نوزدهم /XIX/، نقش بزرگی را بازی کرده است. وی مورد رقابت تجّار آسترخان واقع می شود. رقابت و مبارزات تنگاتنگی بین آن ها راه افتاده بود. خود قیاتخان و پسرانش یاغشی مأمد و قادیرمأمد نیز،[4] همراه با سایر اقوام و نزدیکان خویش، دائماً با شهرهای باکو، تفلیس و آستراخان در رفت و آمد بودند. قادیر مأمد با تقاضای طوایف خویش در ماه های اکتبر سال 1837/م.، جهت الحاق تورکمن هائی که در کناره های شرقی دریای خزر سکونت داشتند، به عنوان رعیّت حکومت پادشاهی روسیّه در پیتربورگ بود. به سبب خدماتی که برای روس ها انجام داده بودند، قیاتخان و پسرش قادیرمأمد نائل به کسب مدال افتخار طلا گشته بودند.

ایضاً، در سال های 30-20 قرن نوزدهم، قیاتخان و پسرانش با داد و ستدهائی که از طریق راه های آبی و دریائی در بین نواحی آستراخان، مازندران، گیلان همچنین باکو و آستراخان بانجام می رساندند، آن ها را تبدیل به یکی از تاجرین بزرگ این کانکورنس نموده بود. ولیکن در چنین شرایطی وارد یک مبارزه رقابتی آشتی ناپذیر می گردند. وارد شدن آن ها به میدان این رقابت تجارتی، پی آمد ناگواری داشته است. گویا، دوران رواج پر رونق قیاتخان رو به تلاشی نهاده است، در کناره های ساحلی و دریا غارت، چپاول و هجوم آلامان ها افزایش یافته بود، تاجرین کشته می شدند. روابط میان روس و ایران تعمیق بیشتری می یافت.

علّت ریشه ای تعمیق یافتن این تضادها و رودرروئی ها، وجود منابع و ذخایر سرشار طبیعی ای که هنوز دست نخورده باقی مانده است، می باشد. جائی که در کناره های مصب رودخانه های اترک، گرگان و قره سو که در سواحل خلیج حسنقلی واقع شده است، وجود بی حساب ماهی های بی فلس اوزون برون، طاس ماهی، تیرانه ماهی، و بافلس همچون تلجی، کپور، ماهی سفید، کیلکا، ماهی سیاه و ...، سیاح شاهد روس سی گ. س. کارلین در سال 1836/م.، که از تردد و تعداد بی حد و حصر این ماهی ها به تعجّب افتاده بود؛ چنین نوشته است: –

طبق سند روسی:

«С марта месяца залив наполняется красною рыбою, т. е. Белугами, осетрами, севрюгами, шипами. В это время их уже не ловят сетями, а прямо с берега, стоя в воде по колено, таскают баграми. Вообще можно сказать, что ...пространство прибежий. Заключающихся между устьями речек Карасу, Гургана и Атрека, по рыболовству не имеет себе подобных, превосходя Саляны и даже волжские устья».[5]

ترجمه فارسی:

"در ماه مارس، خلیج با ماهی های قرمز، تیرانا، فیل ماهی، ماهی خاویاری، ماهیان خاویاری فلس دار، بطور گلّه ای /فلّه ای/ پر شده است. در این زمان مردم آنها را با تورهای ماهیگیری صید نمی کنند، بلکه به طور مستقیم به جانب ساحل دریا می ایستند و بر روی زانو نشسته و با قلاب ماهیگیری که قادالغا نامیده می شده، به آسانی صید می کنند. به طور کلی می توان گفت که ... فضای رواجی در آنجا جاری است. تجمع ماهیان در دهانه رودخانه های قاراسو، گرگان و اترک، فراتر از صید ماهی ای است که آن، قابل مقایسه با شیلات مربوط به دهانه رودهای لاسیل و ولگا نیست".

تورکمن های سواحل دریا (جعفربای ها) از قدیم الایّام به صید و ماهیگیری مشغول بوده اند. بعدها در این اکناف صنایع ویژه ماهیگیری و امکانات شیلات راه اندازی می گردد. آن ها ماهی های صید شده شان را به نمک /آبشوره/ می خواباندند و به تاجرین روس می فروختند. بدین ترتیب آن ها از راه تجارت ماهی و ماهیگیری گذران زندگی شان را سپری می کردند. علاوه بر صنایع ماهیگیری، در کناره های شرقی دریای خزر نفت و فرآورده های نفتی /نفتداقیل: نفت دخیل/، چوغون، بوفور ذخیره شده است، نمک و ذخایر رنگ آمیزی، تا بی نهایت فراوان بود. همین ثروت های بیکران طبیعی نفس تجار منوپولیست غیر تورکمن را بیشتر کرده و رقابت میان آن ها را با قیاتخان تقویّت نموده است.

رقابت های تنگاتنگ و آشتی ناپذیری که درجهت بدست آوردن و کسب امتیازات انحصاری ثروت های طبیعی خلق تورکمن، تولیداتی همچون ماهی، نفت و نفت دخیل /نفتداقئل: فرآورده های نفتی/، نمک، فرآورده های رنگ آمیزی، با تبدیل آن به مالکیّت خصوصی خود، که تنها به کشتی های خودشان بارگیری و از این طریق، با صدور آن به کشورهای روسیّه و ایران جهت تأمین منافع بیشتر مالی شان که این کالاها را جهت تأمین شهرها و بخشهائی از کناره های ایران بدست خود به فروش برسانند، ... از یک طرف قیاتخان و پسران وی، از سوی دیگر تاجرین ایران و سوّمین رقیب روس ها به عنوان سوداگران گرسنه با حرص و ولع تمام به آنجا هجوم آوردند.

در این مبارزات، شخصی که برعلیه قیاتخان با دشمنی شدیدی به مخالفت برخاسته بود، کسی نیست جز یک سوداگر ایرانی الاصلی به نام "میر باقیراف" که وی در جهت تأمین منافع مالی خود با رویگرداندن از دین و دیانت خویش و قبول دین مسیحیّت به رعیّت روسیّه درآمده بود. وی از ایران به آستراخان نقل مکان می کند و در همانجا فعالیّت داشته است. چنانچه گردش سرمایه های وی در این داد و ستدها سر به میلیون ها منات می زده است. هدف استراتژیک میرباقیراف در جهت فشار و از پای درآوردن قیاتخان از میدان رقابت، حتی نیست و نابود کردن وی با استفاده از مکر و حیله و دستاویز قرار دادن هرنوع توطئه، به کمک شاه ایران و پادشاهی روسیّه، تکیه داشت و از این طریق هدف اساسی وی تصاحب ثروت بیکران طبیعی خلق تورکمن و فرو کردن آن به حلقوم گرسنه خود بوده است. با گذشت زمان و طی حوادث بعدی حقیقتاً میرباقیراف به هدف شوم خود رسیده است. قیات خان و پسران وی با مبارزه در میدان های این رقابت تجارتی در یک حد برجسته ای قهرمان و فدای این رقابت ها گشته اند. آن ها در این مبارزات رقابتی ناموفّق به عقب رانده شدند.

با چشم پوشی از این نامرادی ها، قیاتخان جهت آزادی از قید ظلم و ستم های شاهان ایران در بین تورکمن های کناره های ساحلی دریا، مشغول رهبری جنبش اجتماعی در راه کسب حقوق ملّی رعیّتی خویش در طول سالیان متمادی بوده اند.

این جنبش بویژه بعداز اتمام جنگ ایران و روس در سال 1828/م.، اهمیّت و گسترش بیشتری می یابد. در این دوره بر اساس تمناها و تقاضاهای قیاتخان پادشاه حکومت روسیّه چندین بار در عدم آزاردهی تورکمن های کناره ساحلی از سوی حکومت ایران را بر آن ها گوشزد نموده است.

یکی از برجسته ترین فعالیّت هائی که قیاتخان در راستای رشد روابط تورکمن – روس انجام داده است، مربوط به سال 1836/م.، می باشد. در همان سال جهت فراگرفتن و تحقیق در مورد تورکمنستان غربی، اکسپدیسیای تحقیقاتی ویژه ای به رهبری گ. س. کارلین حضور می یابد. قیاتخان همراه با تمام ایلات تورکمن های کنارساحلی با علاقمندی استقبال شایان توجهی از آن بعمل می آوردند و کمک های زیادی برای آن ها بانجام می رسانند. در ژولای سال 1836/م.، مجلس مصلحت عمومی تمام نمایندگان یموت ها برگزار می گردد. سازمانده این مجلس مصلحت عمومی (قورولتای) شخص قیاتخان بود.

قضات و خان – بیگ هائی که در این مجموعه جمع شده بودند، قطعنامه ای را به نام پادشاه روسیّه تنظیم و به امضاء رساندند و جهت رسانیدن آن به دست پادشاه، به گ. س. کارلین می سپارند. در آن قطعنامه /یوٚزلئنمه/ نمایندگان 20777 خانوار تورکمن از حکومت پادشاهی خواهان الحاق خود به عنوان رعیّت روسیّه شدند. در این سند بسیار با اهمیّت تاریخی به چنین سطرهائی برخورد می کنیم:

«Издана народ йомудский, хотя отдаленный от России морем, полагал, что имеет счастье пользваться вниманием и покровительством России. Наш почтеннейший старшина Кият – хан много раз был в Грузии и Астрахани и не упускал случая от лица народа старатся служить русским. Йомуты не смели просить великого импература всероссийского о принятии их под высокого его величества подданство... Мы сильны числом и храбростью, но слабы согласием, умом и порядком. Нам надобно великого покровителя, который бы из всех йомудов сделал одну душу и тело. Тогда мы будем страшны соседям и тогда к нам пристанут все другие племена туркменские»[6].

بدین ترتیب تورکمن هائی که در همسایگی ایران سکونت داشتند، به سبب دفاع و ایجاد امنیّت از دشمنان بیرونی که همیشه در بین آن ها نا امنی ایجاد می کردند، همچنین جمع کردن سایر طوایف تورکمن تحت یک حاکمیّت به دور از ظلم در واقع در اطراف یک سفره، در الحاق خود به رعیّت روسیّه به عنوان تنها راه نجات خود ارزیابی می کنند و ضرورت آن را حس و درک نموده بودند. افکار اندیشه های این جنبش مسالمت آمیز پیشروانه و مترقیّانه است، و جهت عملی کردن ان تلاش های خلق تورکمن در مسیر تعیین سرنوشت خود و گره زدن ابدی آن با سرنوشت روسیّه کبیر نقش بسیار بزرگی را بازی کرده است. تجربه های تاریخی به ما نشان می دهد که؛ تاریخ با این جنبش پروگراسیو و مترقیّانه به توافق می رسد و کاملاً تأئید می نماید. ادامه دارد ....

منابع و توضیحات:

Resources:

[1]. А. Гаррыев. Туркменлерин Эйран шаларынын агрессиясына наршы гореши. «Совет Эдебияты», 1949, № 2, 3, 10, 11; А. Каррыев, А.А. Росляков. Краткий очерк истории Туркменистан (1869 - 1917). Ашхабад, 1957; Х. Агаев. Взаимоотношения прикаспийских туркмен с Россей в XIX в. Ашхабад, 1965; М. Аннанепесов, А. Каррыев. Кият – хан в конкурентной борбьбе астраханских купсцов. «Ученые записки» ТГУ, вып. 69, Ашхабад, 1971; М. Аннанепесов. Укрепление Русско – Туркменских взаимоотношений в XVIII – XIX вв. Ашхабад- 1984.

[2]. Русско – туркменские отношения в XVIII – XIX вв. (до присоединения Туркмени к России). Сб. арх. док-ов. Ответ. Составители Х. Агаев, М. Аннанепесов. Ашхабад, 1963.

[3] . گوٚررینگدن گوٚرروٚنگ چئقئپ، یاغشی مأمدینگ قوشغی قوشان دئغی بارادا آغزانئمئزدا، ـوٚرکمنستان اس. اس. ار – ینگ علئم لار آکادمیاسی نئنگ مختومقلی آدئنداقی دیل و ادبیات انستیتوتی نئنگ قولیازمالار فوندئندا شونئنگ آدی بیلن یازئلان بیر دیوانئنگ باردئغئنی خابار بردی. بیز اونگا توٚیس یوٚرکدن میننتدارلئق بیلدیردیک.

[4]. قادئرمأمدینگ غالدئران آوتوگراف لارئندا اونونگ آدی خئدئرمأمد /خدرمحمد/ دییلیپ یازئلئپ دئر.

[5]. Г. С. Карелин. Путешествие по Каспийскому морю. Записки императорского русского географического общесва. По общей географии, т. Х., 1883, 252 сах.

[6]. Русско – туркменские отношения..., 306 – 396 сах.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.