دو قرن حیات در پنج نظام

دو قرن حیات در پنج نظام

این نوشته هم بصورت رمان علمی و هم دوره حیات، تجارب و دیده ها - حوادث، رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و سیاسی است که نصف آن در طول زندگی در مهاجرت سپری شد.
دو قرن حیات در پنج نظام

دو قرن حیات در پنج نظام

این نوشته هم بصورت رمان علمی و هم دوره حیات، تجارب و دیده ها - حوادث، رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و سیاسی است که نصف آن در طول زندگی در مهاجرت سپری شد.

ج). جنبش تورکمن های جنوب و جنوب غربی در سال 1813/م. و نقش روسیّه در آن - 2

ابولحسن خان ایلچی
میرزا ابولحسنخان ایلچی

«(قسمت دوّم …) – «اشعار سروده شده در اسارت» –

تغییر طالع یمودستان در تاریخ«»

نوشته: آکادمیک مراد آنانفس اف؛ مترجم: د.خ. اونق:

… طی نامه ای که حاجی سیّد مخمد یوسف سلطان در تاریخ اوّل سپتامبر سال 1813 به الکساندر اوّل نوشته است، در آن، ارسال تعداد لازم امکانات ضروری از قبیل قشون توپخانه درخواست کمک کرده است. در صورت ارسال چنین کمکی وعده تصرّف استرآباد را داده است.[1] ... ذیلاً ادامه مطب

همچنین در نامه ای هم که به نام جنرال پوتکف نوشته بود، چنین خواهشی مطرح شده است. حتّی شهر استرآباد را که آنجا محل پیاده کردن دسانت قشون است، نشان داده شده بود.[2] در حقیقت اوّلین اهداف طرفین همین امر بوده است. ولیکن تاریخ این مسئله را به نوع دیگری حل کرده است. از گروهی از وکلا و نمایندگان تورکمن در کناره های غربی دریای خزر - ماوراء قفقاز استقبال خوبی بعمل آوردند و یکی از گردان های کوچک مربوط به قزاق ها را که از جانب هنگ تحت سرپرستی سرگرد لیتنانت تروبینکوف قرارداشت، کلاً در اختیار آنها سپردند و جهت برخورداری از تمام ارزاق و خوراک هم لباس و پوشش با پرداخت 65 سکه طلای هلندی (غئزئل اونلئق /طلای ده عیاری/) بین آن ها تقسیم و به سوی پایگاه فرماندهی کلّ قره باغ مستقر در گلستان فرستاده بودند.[3] و امّا، طبق برنامه های چیده شده از قبل، نمایندگان تورکمن در محلی بنام گلستان با نمایندگان حکومت شاه جنرال ان. اف. ارتیشیف مذاکره صلح بعمل می آید که به آنجا، با فرستاده شاه ایران جهت مذاکره صلح، میرزا ابولحسن خان در یک روز می رسند. 

 تلاقی زمان حضور نمایندگان تورکمن با زمان حضور ایلچی ایران ابولحسن خان و آغاز مذاکره صلح با ایران در یک ایّام تصادفی نیست، قطعیّت نتایج وظایف مذاکره آن ها، در پیمان گلستان از قبل چیده شده بود. فرمانده کلّ تا اتمام مذاکره نمایندگان تورکمن را در پایگاه خود نگه داشته بود. با آن ها به گرمی صحبت می کرده است، "در اختیار آنها همه گونه رفاه را مهیا و در آسایش کامل مهمانوازی می کرده است"، حضور آن ها در همان ساعات مذاکره به عنوان هیبت، ابزار فشار دیپلماسی روسیّه برای ایران، مورد استفاده قرار می گرفت. بنا به اطلاعاتی که در یکی از نامه های ان. اف. ارتیشیف به دفتر مشاوره کل دولتی، ارسال داشته، در آن به وضوح چنین نوشته شده است: "حضور نمایندگان تورکمن ها که در عین زمان مطلوب خود به پایگاه من رسیدند، با اطمینان از کمک آن ها که هنگ لشکری ما آمادگی و توانائی حرکت از کناره های تالش تا کناره های تورکمن ها را دارد، و در مورد مذاکره صلح کنونی که با نماینده فارس میرزا ابولحسن خان بانجام می رسد، به یاری رسانی آن ها باور دارم"[4]. -

به این ترتیب در ایّام مذاکرات جبهه پایگاه لشکری قشون در نشست های صلح گلستان نمایندگان تورکمن ها نقش پنجه آهنین را بازی کرده اند. نمایندگان جنبشگران تورکمن بی آنکه بر روی صندلی های مذاکره بنشینند، ارتباط مستقیم خود را با این رویداد حفظ نمودند.

نماینده ایران به پوچ بودن مذاکرات و باز شدن دوّمین جبهه در صحرای ماوراء خزر در همان ایّام تفهیم شده است. وی مجبور به قبول و توافق با شرایط روسیّه شده بود، میرزا ابولحسن خان: "بی امن بودن کشورش، از جانب تورکمن های مورد حمایت روسیّه" را پی برده بود و از دولت روسیّه؛ "عدم باز کردن هیچگونه روابط دیپلماتیک با آن ها" را خواسته بود.[5] فرماندار کلّ با وی در 12/م اکتبر سال 1813/م.، به توافق می رسد و عهدنامه صلح گلستان را به امضاء می رساند.

کمی تا قبل از لحظاتی که عهدنامه به امضاء برسد، از جانب جنرال ان. اف. ارتیشیف که؛ "- اگر با ایران عهدنامه صلح به امضاء برسد، در آن صورت نمی توانند به جنبشگران تورکمن هیچگونه کمکی برسانند، و به عنوان هدیه آن ها را به وطن خود باز می گردانیم!، به طور واضح به نمایندگان تورکمن تفهیم شده است". بعداز این که در ماه نوامبر سال 1813/م.، قبل از برگشتن نمایندگان تورکمن به وطن خود، به ان. پی. رومیانسف /Н. Ф. Румянцев/؛ مشاور کلّ دولتی در مورد محترم شمردن نمایندگان، اهداء هرگونه خلعت و جوائز و ارسال تحفه و نامه به سرکردگانشان، به دپوتات ها ضمن توصیه آن ها را به سلامت به وطن شان فرستادیم. حال که همه چیز بر وفق و مراد است، آن ها واقعاً از من راضی شدند"[6] با چنین جملاتی به اطلاع رسانده است. به نظر می رسد، ان. اف. ارتیشیف در قبال حضور تورکمن های دعوت شده به مخمصه افتاده باشد. چون وی هدایائی از قبیل پارچه های مخملی و اسباب هائی بنام "باقی" فرستاده است.[7] به این ترتیب، مأموریّت سیاسی – دیپلماسی تورکمن های کناره های شرقی ساحل بحر خزر ناموفّقانه باتمام می رسد و نمایندگان تورکمن ها با پیامی که از جانب ارتیشیف به نام "حاجی" نوشته است و هیچ چیزی در آن مفهوم نیست، بر می گردند. نمایندگان را بی درنگ سوار بر کشتی جنگی لنکوران و به سواحل وطنی شان روانه می کنند.

jangrusoiran
جنگهای ایران و روس در عهد فتحعلیشاه که منجر به عقد قراردادهای گلستان و تورکمنچای شد.

در آن واحد نیز کشتی ها به عقب بر گشتند. نامه ای که ارتیشیف در نوزدهم اکتبر سال 1813/م.، به حاجی فرستاده بود، با این مضامین: "برحمت عقل و فراست دانایانی که قمار جنگ و صلح را می اندازند، بین ایران و روسیّه صلح منفعت آمیز و اخوّت پایدار بخشیده شد. به همین جهت در حال حاضر با انحلال توافقنامه صلح، به آن ها علیه منفعت کشور پارس ها به دادن هیچگونه کمک مایل نیستیم"، سخن به میان می آید. وی حتّی به شورشیان می گوید که: به تقدیر سرنوشتشان تن داده "به حاکمیّت قانونی"[8]، بپیوندند، یعنی مصلحت بر این داده است که تابعیّت ایران را بپذیرند.

نمایندگان تورکمن در اوج ایّام موج جنبش به ماوراء قفقاز رفته بودند. در همان ایّامی که آن ها در آنجا بودند، در کناره های راست رود گرگان گرما گرم جنگ با قشون ایران بودند. جنگ بنیادی در یازدهم سپتمبر سال 1813/ک.، رخ داده است. در آن جنگ حاجی با تعداد بیست هزار تن از مردان جسور خود، با نظام از جلوی قشون محمدقلی میرزا حکمدار استرآباد به مقابله بر خاستند. در آن جنگ خود حاجی قهرمانانه جنگیده است. وی به عنوان اوّلین نفر با پاتک زدنهای اسبش به میدان جنگ هجوم می برد، با نیزه به دست سوی دشمن حمله آورده است"، تا رسیدن به کناره های گرگان افسار اسبش را ول کرده است. بلافاصله بعداز او جنبشگران تورکمن نیز جسورانه و قهرمانانه یورش می برند.آن ها وارد جبهه شده قشون شاهزاده را در به داغون کردند، خیلی از نوکران آن ها از ترس پا به فرار زده و خودرا به یک محل دنج می رساندند و قربانی این جنگ می شدند" در پایان جنگ به حاجی سیّد مخمد یوسف سلطان تیری اصابت می کند و وفات می یابد.[9] به این ترتیب نمایندگان تا برگردند، کاری که نمی بایست می شد، شده بود.

یکی از پسران کثیرالتعداد فتحعلیشاه، محمدقلی میرزا، از قشون تحت فرمان حاکم مذکور استرآباد، در مورد 2 بار پیروزی مهم تورکمن ها را به دقّت ان. اف. ارتیشف می رساند. جنبشگران به تعداد 15 تا از فالکون های آن را به تصرّف خود درآورده بودند، تمام قشون را از دم کشتار کرده اند، اطراف استرآباد را تاراج نمودند و حاکمیّت ایران را بلرزه درآورده اند.[10]

این رخدادها به منزله نوک تیز جنبش برافراشته شد. ولیکن جنبش گران از ثمره جنگ و پیروزی که در سپتمبر آن سال کسب نموده بودند، نتوانستند سود ببرند. آن ها حتّی هجومی که به قشون شاه کرده بودند، گسترش نداده اند. بعداز وفات "حاجی"، یکی دیگر از همکیشان وی به نام سلطان خان هم سعی در رهبری جنبشگران را داشت. امّا، جنبش شروع به پراکندگی دچار شده بود. در بین نیروی های مرتبط با آن به ویژه نیروی عمده آن گؤکلنگ ها و یموت ها اختلاف و ناسازگاری افزایش یافته بود. در برنامه مبارزاتی جنبشگران نقشه دقیق، دعوت رسمی و استراتژی نهائی وجود نداشته است. این جنبش یکبار دیگر معلوم کرد که آن نمی تواند بر علیه رهبری سرداران فئودال که دهقانان بر علیه دستگاه آقابالاسری آن ها شورش کرده بودند، به عنوان نیروئی رهبری نماید.

به این ترتیب جنبش تورکمن های "اترک – گرگان" بر علیه ستم های قاجاریان ایران بدون نتیجه رها گردید. در پی خواباندن جنبش، روابط بین نیروهای اساسی جنبش یموت ها و گؤکلنگ ها تعمیق بیشتری می یابد. آن ها در بین خود رو به دشمنی آشکار پا می نهند. یموت ها از جانب گنبدکاووس، گرمرود و جلگه های اترک، چندر و سمبار سنگینی خودشان را سوی گؤکلنگ ها می اندازند.

گوکلنگ ها با رها کردن روستاهای خود مجبور به عقب نشینی بسوی سرچشمه های رودگرگان شدند. جمعیّت کثیر آن ها در آنجا گرد هم آمدند. حتّی در بین یموت ها و گؤکلنگ ها مرزبندی سرحدی /میدان مشخصی که فیمابین مرز دو کشور و بی تعلّق به هیچ کشوری قرار دارد "مرز بیطرف"/ به عمل آمده بود. ک. بُوده در این مورد این طور: "به دلیل دشمنی ای که بین این دو طایفه وجود داشته، برای جلوگیری از برخوردهای مستقیم میان مرزهای سرزمین آن ها حدود دو فرسخ[11] میدان بیطرف نیز علامت گذاری شده است. یموت ها از این طرف سوی غرب و گؤکلنگ ها نیز در بخش شرقی آن زندگی می کردند"[12]، نوشته است. حتی همین سرحدات بی طرف نیز نتوانسته است از اختلافات و برخوردهای احتمالی دو طایفه برادر جلوگیری کند.

امواج جنبشی که در سال 1813/م.، بوقوع پیوسته است، نه تنها در بین تورکمن ها، بلکه در آسیای میانه، ایران و روسیّه هم انعکاس یافته بود. این جنبش، ایران شمالی – تمام استان های ایران، بویژه استرآباد، خراسان و مازندران را بلرزه درآورده بود. تمایلات استقلال طلبانه جنبشی که به تورکمن ها تکیه داشت، به رهبری فرماندار استرآباد محمد زمان خان و حاکمین خراسان نیز چند سالی دوام داشته است.

در مورد ملاقات حاجی با قربانقلیچ خان از طایفه یموت در سال 1813/م.، در تهران یادآوری کرده بودیم. لذا، مسبب روانه کردن حاجی به سوی تورکمن های اترک – گرگان نیز همان قربانقلیچ خان بوده است. در حال حاضر همان خان، جهت کمک از خان خیوه محمدراحیم خان کسی که از آغاز سال 1816/م.، حملات پی در پی خودرا به سوی تورکمن های جنوب غربی آغاز نموده بود، روی می آورد.[13]

بعداز به امضاء رسانیدن عهدنامه صلح گلستان و برگشت و حضور نمایندگان تورکمن در موطن خود در سال 1813/م.، گروهی از جنبشگران یموت و گؤکلنگ بعداز آن که عدم توانائی نیروی کافی برای جنبش را در خود احساس کردند، "به تابعیّت قاجاریان" در می آیند. آن ها وفادار ماندن به ایران را کفالت می دهند، ضامون (گرو) می دهند. گروه دیگر جنبشگران هم رو به سوی کوه های بالکان و نواحی خیوه، جائی که پای سربازان قاجاری نمی تواند بدانجا برسد، عقب نشینی می کنند. بر اساس اطلاعاتی که ان. ا. مورایف در طی جستجو و پیگیری آن را ثبت نموده است؛ برای 8000 خانوار یموت توانائی رساندن خود به بالکان را داشتند. "آن ها گروهی از طوایف آتا را که به نام "تروخمن" شناخته می شدند و ایلی کوچرو در آن نقاط بودند، تحت فشار به بیرون می رانند".[14] بعداز وفات حاجی، همکیش وی سلطان خان که جهت گرفتن رهبری جنبش تلاش کرده بود به طرف خیوه عقب نشینی می کند. سپس وی، در همانجا به سرکردگی قشون خیوه به سوی تورکمنستان جنوبی "اترک - گرگان" یورش می برد.

Turkmanchay(1828)
دوره عقد پیمان های صلح بین ایران و روس که در تاریخ به نام "عهدنامه گٚلستان" و "عهدنامه ترکمنچای" به ثبت رسیده است.

از روابط ناموفّق نمایندگان تورکمن در سفر به گلستان، رد عمیقی باقی مانده است.[15] روابط با قفقاز مدّتی قطع شده بود. آن ها مدتّ ها نتوانستند درسی را که در سفر به گلستان آموخته بودند، فراموش کنند. حتّی بعداز شش سال، ایّامی که هیئت های اکسپدیسیای م. ای. پوناماروف و ان. ان. مورایوف در کناره های ساحلی تورکمن حضور یافته بودند، آن ها عدم علاقمندی خود را بعداز رویدادهای گلستان در روابط با روس ها به روشنی تفهیم و بیان کرده بودند. و امّا، این امر حسرت ها و سختی های آغاز امری واجب و ضروری در تاریخ تورکمنستان بوده است.

علاوه بر این ها، بعداز رویدادهای 1813/م.، نیز روابط تورکمن با روس ها، مدّت زیادی راکد باقی نمانده است. نزدیک بودن قفقاز، بعداز اتمام پیروزمندانه جنگ ایران و روس، ایجاد شدن شرایط برپائی و گسترش بسیار مناسب مناطق تحت نفوذ روسیّه در مقیاس وسیع تری در اطراف دریای خزر، فراهم گردیده بود. مهیّا بودن زمینه روابط و همکاری با روس ها از سوی تورکمن های جنوب و جنوب غربی در جنگ علیه ایران را در مخاصمات بین ایران و روس در سال های 1804-1813/م.م.، در پراتیک برای روس ها ثابت شده بود؛ نباید از نظر دور داشت. ...

در واقع نوشته پیش روی، ادامه صحبت های همین دوره از تاریخ است. آغاز قرابت با دولت روسیّه در بین تورکمن های سواحل شرقی، از همان زمان یعنی از دوره مختومقلی باین سوی شروع شده است. به این سبب که، در مورد دول همسایه هائی از قبیل، ایران، افغانستان، خیوه و بخارا باصطلاح "تبر تورکمن ها به سنگ خورده است". خود تورکمن ها می دانستند که با این نیروی اندک نمی توانند یک دولت ملّی برپا کنند. کسانی که پیشاپیش خلق رهبری می کردند، از قرن نوزدهم /XIX/ به بعد واقف بر این امر بوده اند. خان خیوه آتامراد خان نا امیدانه چنین گفته است: "ما خلقی بدبخت هستیم. حتّی یکی از دول همسایه هم نمی توانند نظم و ترتیب را برای ملت صحرائی ما فراهم کنند. همان طور که "از چوب و تخته نمی توان تنور ساخت، از تورکمن ها هم پادشاه درست نمی شه". این جملات را همینجوری نگفته اند. این کلمات آخرین نتایج افسوس آمیز بوده است، یعنی پایان غم انگیز و حسرت نتیجه های مبارزات سنگینی که در طول قرن ها دوام داشته است، می باشد.

فرزند قیاتخان قادیرمأمد هم در نامه ای که به نام الکساندر دوّم /II/ نوشته بود، به یک چنین نتیجه ای رسیده است: "سرزمین ما به دلیل نداشتن رهبری سال به سال رو به خرابی پا می نهد. تورکمن ها تابع هیچکدام از خوانین نیستند. اشخاص آبرومند با نیافتن نیروئی جهت تکیّه، محروم از رفاه و لذات زندگانی است، اشخاص بی سر و پائی که از انجام هرگونه جرم و جنایات برحذر نیستند، بی اعتنائی می کنند و یورش غارتگرایانه می کنند و اسیر می گیرند، راه های تجارت و بازرگانی را می بندند، اعمال و رفتارهای بد افزایش یافته، نیکی ها و خوبی ها نزول کرده است... با گریه بر بغض این احوالات، هرجا که خواستیم به دادمان برسند، بی فایده بود به غیر از حکمداران نیرومند روسیّه، جائی را نیافتیم دردمان را التیام بخشد، جز روسیّه بزرگ.

تمایل تورکمن ها با حضور در روسیّه و با اعتماد به آن ها و در نهایت الحاق و به تابعیّت در آمدن به روسیّه، باعث مخالفت و موجب ناراحتی حکومت های فئودالی همچون ایران و خیوه که می خواستند تورکمن ها را برای همیشه اسیر خود نگه دارند، می شود.

آن ها به بهانه: "شما دنبال پادشاه دیگری هستنید، حالا ببینید ما شما را به چه روزگاری می نشانیم!" – به سرزمین تورکمن ها نزدیک شده و آن ها را تحت فشار قرار می دادند. ولیکن پادشاه روسیّه نیز قبل از هرچیز بدنبال منفعت دولت خویش بود و آنها هم تورکمن ها را با اظهار: "بیا این سوی!" با آغوش باز نپذیرفتند. در نتایج مکاتبات پی در پی ائیکه به مدّت 30 سال از جانب قیاتخان دوام یافته بود، وی نیز در نهایت گفته است: "هیچ یک از خواسته هایم عملی نشد!"؛ ... به نتیجه می رسند. ...

در بخش دوّم کتاب، در این رابطه می اندیشیم و ایده هایمان را تعمیم می دهیم، جهت روشن شدن مسیر گذار پر پیچ و خم، و سنگین تاریخ خلقمان، تلاش می کنیم که بتوانیم آن را بدرستی بیان نمائیم. چنانچه این اثر در وجود خوانندگان ایجاد شوق و علاقمندی کند، و مطلوب خاطرشان گردد، در آن صورت، از تلاشی که در این مورد بانجام رسانیدیم، خوشحال خواهیم بود. ...

پروفسور م. آنانفس اف -
آکادمیسین آکادمی علوم جمهوری توٚرکمنستان
منابع و مأخذ:

Рисорс:

[1]. Шол ерде, 187 – 188 сах.

[2]. ЦГМА. Груз ССР. Ф. 2 оп, 1, д. 331. Л. 158 – 159.

[3]. Русско – Туркменские отношения..., 190 сах.

[4]. ЦГВИА СССР, ф. 1087. 1, д. 610. л. 3 – 4.

[5]. ЦГМА. Груз ССР. Ф.1087 оп, 1, д. 610, л. 3 – 4.

[6]. Русско – Туркменские отношения..., 193 сах.

[7]. Шол ерде, 192 – 193 сах.

[8]. МИТТ, т. 2, 212.

[9]. Шол ерде.

[10]. Русско – Туркменские отношения..., 192 сах.

[11]. بیر فاراساخ تخمئنان 6 کیلومر.

[12]. Боде К. Очерки Туркменской земли..., 91 сах.

[13]. МИТТ, т. 2 213 – 219 сах.

[14]. ЦГВИА СССР, ф. 483 оп. 1 д. 3 л., 10 – 11.

[15]. Вселовский Н. Очерки Историко географических сведений..., 283 сах.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.